من به بند تو اسیرم تو زمن بی خبری

من به بند تو اسیرم تو زمن بی خبری؟
#آفرین! معرفت این است که ز من می گذری

طعنه ی غیر ندیدی که بسوزد دل تو
که بدانی که چه سخت است به خدا در به دری

خلوت عشق گزیدن هنر لب زدن است
لب من تر کن از آن جام لبان شکری

معرفت نیست من اینجا و تو آنجا و دلی
بگذاریم به امید نگاه دگری

درد و اندوه مرا تا قلم مرگ نوشت
قلم افسوس بخورد از من و این بی نظری

ما که رفتیم ولی این دل ناقابل ما هست
هست گرو پیش لبانت بخری یا نخری
دیدگاه ها (۱)

من به بند تو اسیرم تو زمن بی خبری؟#آفرین! معرفت این است که ز...

من به بند تو اسیرم تو زمن بی خبری؟#آفرین! معرفت این است که ز...

#نازنینا!… #لایک یعنی انتخابیعنی: از بنده سلام از تو جوابلای...

تا به حالکسی را اینگونه دوست داشته ای؟!لطیف و عمیق و عاشقانه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط