یه روزی دختری پسری رو

یه روزی🌅 دختری👧 پسری رو👦
تو خیابون🛬 میبینه 👁 ازش خیلی🙆
خوشش میاد.
ولی هر کاری😐 میکنه پسره محلش نمیزاره.🙅 ‍♂
خلاصه دختره🙋
دل پسره رو به دست میاره 🙍
روز ها میگذره🌅 🌄 و عشق اینا هر روز شدید تر میشه💑
سال ها میگذره 🌈 یه روزی 🌅 پسره👦 با خودش فک میکنه🤔
و میگه که عشقم امتحانش کنم💁 ‍♂
زنگ میزنه📞 و میگه👄 عشقم من یه☝ ️بیماری خطر ناک دارم😰
که دکترا😷 جواب کردن یکی ☝ ️دو✌ ️
روز🌅 بیشتر🙅 ‍♂زنده نیستم😞
دختره اشک😥 تو چشاش جمع میشه😭
میگه👄 عشقم جونم عمرم🙇 ‍♀تورو خدا اذیتم نکن 🙅
بگو👄 که شوخی کردی☹ ️
پسره 🙋 ‍♂میگه👄 شوخی نیست زندگیم😟 دیشب تو خواب دیدم😔
که مردم😰
دختره 🙋 اشک بغش میشکنه 🙇 ‍♀وبا صدای گرفته😞 میگه👄
عشقم بهت التماس میکنم🙏 بگو👄 فقط میخوای اذیتم کنی😰
پسره🙋 ‍♂وقتی گریه😭 عشقشو میبینه دلش❤ ️اب میشه☹ ️
و میخواد بگه👄 که الکی بود🙆 ‍♂تا عشقش خوشحال بشه👸 ولی نمیگع☹ ️
با خودش😶 میگه😶 که تو واقعیت🌋 بهش بگم👄 تا محکم بغلم کنه😍

بهش میگه👄 فردا یه قرار بزاریم👫
تا برای اخرین بار🙅 ‍♂هم دیگه رو ببینیم👀
فردا سر قرار🌓 پسره میره 🚶 پشت درخت قایم میشه🌳 و رفیفش💆 ‍♂میفرسته تا خبر🗣 مرگش به دختره👧 بده.
ببینه👀 عشقش چیکار میکنه🤔
تا بعدش یه هو بره🚶 وبغلش کنه💋
وقتی رفیق 💆 ‍♂پسره👦 خبر مرگ رفیقش🙋 ‍♂به عشقش میده🗣
دختره بر میگرده💃 ومیره عشقش هم🙋 ‍♂منتظر میشه تا عشقش🙋 بهش نزدیک بشه تا بپره جلوش😍
ولی😰 دختره یه هو می افته رو زمین🛬 عشقش میره و بغلش میکنه😞 و میگه من نمردم پیشتم ولی دختره پا نمیشه🙅
عشقش فوری یه ماشین🚗 میگره و میبرتش بیمارستان🏥
ولی دکترا بهش میگن که این دختر
10دیقه پیش سم خورده و اثرش پخش شده تو بدنش کاری از دست ما بر نیومد متاسفیم😔 😔
دیدگاه ها (۱۰۰)

🚶 🚶 🚶

چرا خدا باید بهم ی قلب مهربون بده با کلی درد داخلش؟😞

پارت ۵ فصل ۲ که حذف شده بود

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط