دوستت دارم

دوستت دارم
و هراسانم دقایقی بگذرند،
که بر حریر دستانت دست نکشم
و چون کبوتری بر گنبدت ننشینم
و در مهتاب شناور نشوم
سخن ات شعر است
خاموشی ات شعر
و عشقت آذرخشی میان رگ هایم
چونان سرنوشت ...🌼💙
دیدگاه ها (۶۱)

من تو رابه هر زبانی که ترجمه کردمعشق شدی...🌼💙

مـــــــــــــي توانم بــــــــپرسم چــــــــه عطري مي زنـــ...

من از بطن یک خاطرهروییده اممن از چشم های تواز دست هایتهزار ب...

وقتی پاییزچهار فصلِ سال باشدآخرِ تنهایی استْبی‌تو قدم زدن!!!...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط