دلنوشته

‍ ❤ ️ #دلنوشته

‍ ‍ اولین سفر بعد از ازدواج ما بود. نوروز سال گذشته باهمسرم رفته بودم راهیان نور.
ابراهیم هادی را از قبل می شناختم. کتابش را خوانده بودم.
به خاطر ابراهیم به کانال کمیل رفتیم. زیارت شهدای کانال کمیل خیلی باصفا بود.
شب به اردوگاه برگشتیم. همان شب در عالم رویا ابراهیم را دیدم.
از میان همه جمع به سمت من آمد و یک نوزاد زیبا را به من داد. بعد هم از اینکه به زیارتش آمدیم تشکر کرد و گفت: این پسر، هدیه ما به شماست.
حالا دو سه روز است که سیدحسن، همان نوزادی که ابراهیم به من مژده حضورش را داد به دنیا آمده. انشالله راه ابراهیم را ادامه دهد.

@Ebrahimhadi
دیدگاه ها (۳)

اصلا دنبال شناخته شدن نبود و زیاد عکس نمیگرفت،هرکاری میکرد ب...

#تصویربازشود ☝ ️یه فداکاری جانانه از شهید امنیت....تازه ۴۰ ر...

#صبحونه | #قائمانهسلام آقا✋ 🏻 دوباره جـمعه و💚 ...

#أین_صاحبنا ...؟!جمعــہ را سرمه کشیدیم مگر برگردیـبا همان سی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط