پارت ۹
کوک:ا/ت چشمات رو باز کن من متاسفم متاسفم که این اتفاق افتاد(گریه)[یک ساعت گذشته بود و ا/ت آروم آروم چشماش رو باز کرد]
ا/ت:کوک(بیحال)
کوک:ا/ت بهوش امدی(خوشحال)
ا/ت:من اینجا چیکار میکنم(بیحال)
کوک:یعنی یادت نمیاد
(ا/ت یکم تمرکز کرده و ماجرا یادش امد)
کوک:ا/ت من واقعا متاسفم همش تقصیر من بود ببخشید که همش باهات بد بودم و با بد اخلاقی باهات حرف میزدم و بهت محل نمیدادم ببخشید واقعا معذرت میخوام که هر*زه خطابت کردم میشه منو ببخشی؟(بغض)
ا/ت:باشه بخشیدمت ولی باید یه قولی بدی بهم
کوک:ممنونم ازت ا/ت ممنونم هر قولی باشه قبول میکنم
ا/ت:خواهش میکنم اینکه بهم قول بدی باهام مثل قبل نباشی
کوک:قول میدم بهت
ا/ت:ممنون(لبخند)
کوک:من ازت ممنونم(لبخند)
(اعضا امدن داخل)
اعضا:ا/ت بهوش امدی(خوشحال)
ا/ت:عه سلام بچهها
جیمین:ا/ت حالت خوبه(نگران)
ا/ت:آره جیمین من حالم خوبه خوب خوب
نامجون:هوفف ا/ت خطر از بیخ گوشت رد شد
جین:حالا که همه چیز به خوبی تموم شده
شوگا:ا/ت جاییت درد نمیکنه،چیزی لازم نداری
ا/ت:نه ممنون
جیهوپ:مطمعنی
ا/ت:آره مطمعنم
تهیونگ:پس خیالمون راحت باشه؟؟
ا/ت:آره خیالتون راحت راحت باشه
ا/ت:بچهها از همتون ممنونم شما خیلی مهربونین خیلی دوستون دارم
اعضا:خواهش ماهم همینطور
(بعد چند روز که ا/ت خوب شد مرخص کردن و از میا و دوست پسرش شکایت کردن)
(۴ ماه بعد......
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.