‐ همونطور ك داشت دونه دونه نارنگیارو می چید تو ظرف ؛

‐ همونطور ك داشت دونه دونه نارنگیارو می‌چید تو ظرف ؛
پرسید : راستی به نظرت من اگه فصل بودم ، کدومش می‌شدم?! گفتم : حقیقتش سوال خیلی سختیه .
ولی مثلا وقتایی ك مثه الان واسم نارنگی پوست می‌کنی
و دستات بوی نارنگی می‌گیره ، #پاییز .
وقتایی ك می‌خندی و گونه‌هات گرد و برجسته‌تر به نظر میاد ،
جوری ك انگار آلوچه توشون قایم کردی ، #بهار .
وقتایی ك اشک از چشات شره می‌کنه و مثل آدم برفی ؛
قطره قطره از‌ صورتت آب می‌چکه ، #زمستون .
وقتایی هم ك دستای گرمت رو تو دستم می‌گیرم و ..
داغیش رو حس می‌کنم ، #تابستون .
کدومشون رو بگم ك تو و فصلا ازم دلخور نشین?
غش غش خندید .
برقِ ذوق و خوشحالی رو به وضوح تو چشاش می‌دیدم .
گفتم حالا به این فصلا ،
ستاره‌ی پر نور توی چشات رو هم‌ اضافه کن : ))!🍂'🧡،،

" مجتبی پورفرخ "




#خاتونم
#رنگین
#شعرگرافی
#عکس_نوشته
#دلنوشته
#حس_خوب
#ویسگون
#دخترونه
#عکس_پروف
#عاشقانه