داستانی کوتاه و کمی آشنا

داستانی کوتاه و کمی آشنا ...
روزی فیل با سرعت از جنگل میگریخت !
علت را پرسیدند
گفت : شیر دستور داده تا گردن همه زرافه ها را بزنند !
گفتند : تو که فیل هستی ، پس چرا نگرانی؟
گفت : بله من میدانم که فیل هستم ؛ اما جناب شیر ، الاغ را به پیگیری این دستور مأموریت داده !!!

وقتی مأموریت مهم را بر دوش افراد بیسواد میگذارند ، نتیجه فاجعه بار خواهد بود !
دیدگاه ها (۱)

#بوفون دروازه‌بان تیم ملی #ایتالیا به دلیل حمایت از فلسطین ا...

رفیق از نوع حیدریش خوبه.من و #آقا_صالح#هادی

گنبدی نیست کبوتر بزند پر آنجازائری نیست ندارد حرمی این آقاآ...

بقیع حالا...سومین گوهر بی بدیل خود را در آغوش می گیرد.گوهری ...

روزی فیل با سرعت از جنگل می گریخت!سبب را پرسیدند گفت: شیر دس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط