گزیده ای از کتاب حسین پسر غلامحسین
زندگی به سبک شهدا ( خاطرات شهدا )
برگرفته از کتاب حسین پسر غلامحسین
زندگی و خاطرات شهید محمد حسین یوسف الهی
راوی : شهید حاج قاسم سلیمانی
آمد پیشم اورکتش روی دوشش بود و جوراب پاش نبود، من نگاه کردم به او شاید منظوری هم از نگاهم نداشتم خندید! من این خنده در ذهنم باقی مانده. گفت: می دونم چرا نگاه کردی از این که اورکتم روی دوشمه و جوراب پام نیست؟ گفت : من داشتم نماز میخواندم با همین حال. گفتند: شما کارم دارید. آمدم جورابم پام کنم. اورکتم تنم کنم به خودم گفتم حسین پسر غلامحسین تو پیش خدا اینطوری رفتی پیش فرمانده ات اینگونه می روی ؟
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید حاج قاسم سلیمانی )
شرط شهید شدن ، شهید بودن است
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای
برای سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدا و روح مطهر امام راحل ره و سلامتی مقام معظم رهبری و پیروزی رزمندگان اسلام صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
برگرفته از کتاب حسین پسر غلامحسین
زندگی و خاطرات شهید محمد حسین یوسف الهی
راوی : شهید حاج قاسم سلیمانی
آمد پیشم اورکتش روی دوشش بود و جوراب پاش نبود، من نگاه کردم به او شاید منظوری هم از نگاهم نداشتم خندید! من این خنده در ذهنم باقی مانده. گفت: می دونم چرا نگاه کردی از این که اورکتم روی دوشمه و جوراب پام نیست؟ گفت : من داشتم نماز میخواندم با همین حال. گفتند: شما کارم دارید. آمدم جورابم پام کنم. اورکتم تنم کنم به خودم گفتم حسین پسر غلامحسین تو پیش خدا اینطوری رفتی پیش فرمانده ات اینگونه می روی ؟
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید حاج قاسم سلیمانی )
شرط شهید شدن ، شهید بودن است
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای
برای سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدا و روح مطهر امام راحل ره و سلامتی مقام معظم رهبری و پیروزی رزمندگان اسلام صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
۳.۵k
۲۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.