قلب مؤمن، سرچشمه محبت
ممكن است يك كسي ادعاي محبت كند و محبت هم داشته باشد ولي محبتش عاريه اي باشد؛ يعني محبت در اعماق وجودش نيست و محبت را به او عاريه دادند که اين همان ايمان مستعار است و اين ايمان عاريه اي از او گرفته مي شود. ممكن است كسي براي يك وهله اي به مرحله اي از ايمان برسد و حتّي به توحيد افعالي برسد؛ به يك مقاماتي برسد و حقايقي را ببيند که محبّتي در او پيدا شود ولي اگر اين ها عاريه اي باشد، اين محبت و ايمان عاريه اي، با گناه یا لغزش از عمق وجود جمع مي شود ولي اگر كسي حقيقتاً از عمق وجودش به مقام محبت رسيد، هر كجا محبت است ضرر نيست.
در روايات است که محبت از قلب انسان شروع مي شود و بعد منتشر مي شود. در روايات آمده اگر براي خود قلب هم مراتبي قائل باشيم، قلب چهار مرحله دارد؛ لب، فؤآد، قلب و صدر است. محبت و حقيقت ذكر، جايش در لب انسان است. محبت اهل بيت(عليه السلام) همان حقيقت ذكر است؛ خودشان ذكرند و محبت شان هم حقيقت ذكر است. حقيقت توجه همان محبت است و حقيقت توجه، حقيقت توجه به محبوب و محبت اوست. اولياء معصوم(علیه السلام) خودشان عين ذكرند و محبت آن ها و ذكر آن ها، ذكرالله است. توجه آن ها توجه به خداي متعال است، ذكر آن ها ذكرالله است و محبت شان محبت خداست. در آن روايت نوراني آمده که عميق ترين لايۀ قلب همان لب انسان است و آنجا جاي ذكر و حبّ است.
اگر اين محبت در قلب، فؤآد و لب انسان شكل گرفت، بعد از آنجا منتشر شد و تا هر كجا كه اين محبت برود، هيچ سيّئه اي نمي تواند آنجا حضور پيدا كند که قابل جمع نيست. محبت علامت حضور محبوب است و علامت حضور، ذكر است. هر كجا ذكر است، غفلت نيست و هر كجا محبت است محبوب حاضر است که با حضور محبوب، ديگر هيچ بدي نيست. لذا، مراتب وجود انسان از باطن قلب تا مراتب ظاهري قلب و قواي ديگر انسان هر كجا نوراني به نور محبت شد، مصون مي شود. همين طور كه در روايت آمده: «مبثوثٌ علي الجوارح»، ايمان از قلب مؤمن سرچشمه مي گيرد و بعد در جوارح منتشر مي شود؛ چشم مي شود چشم مؤمن، گوش مي شود گوش مؤمن و زبان مي شود زبان مؤمن. اگر كسي به اينجا رسيد كه ايمان و محبت در اعضاء و جوارحش منتشر شد، همۀ اعضا و جوارحش مصون مي شود. اگر يك موقعي ديديد که انسان با قوه اي از قوايش معصيت مي كند، معنايش اين است كه محبت و ايمان هنوز در آن قوه نيامده است.
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#حب_الحسین_یجمعنا
#آزمون_عزاداران
#حادثه_عاشورا
#تاثیرات_حادثه_عاشورا
#اثرات_قیام_عاشورا
#اصل_اسلام
در روايات است که محبت از قلب انسان شروع مي شود و بعد منتشر مي شود. در روايات آمده اگر براي خود قلب هم مراتبي قائل باشيم، قلب چهار مرحله دارد؛ لب، فؤآد، قلب و صدر است. محبت و حقيقت ذكر، جايش در لب انسان است. محبت اهل بيت(عليه السلام) همان حقيقت ذكر است؛ خودشان ذكرند و محبت شان هم حقيقت ذكر است. حقيقت توجه همان محبت است و حقيقت توجه، حقيقت توجه به محبوب و محبت اوست. اولياء معصوم(علیه السلام) خودشان عين ذكرند و محبت آن ها و ذكر آن ها، ذكرالله است. توجه آن ها توجه به خداي متعال است، ذكر آن ها ذكرالله است و محبت شان محبت خداست. در آن روايت نوراني آمده که عميق ترين لايۀ قلب همان لب انسان است و آنجا جاي ذكر و حبّ است.
اگر اين محبت در قلب، فؤآد و لب انسان شكل گرفت، بعد از آنجا منتشر شد و تا هر كجا كه اين محبت برود، هيچ سيّئه اي نمي تواند آنجا حضور پيدا كند که قابل جمع نيست. محبت علامت حضور محبوب است و علامت حضور، ذكر است. هر كجا ذكر است، غفلت نيست و هر كجا محبت است محبوب حاضر است که با حضور محبوب، ديگر هيچ بدي نيست. لذا، مراتب وجود انسان از باطن قلب تا مراتب ظاهري قلب و قواي ديگر انسان هر كجا نوراني به نور محبت شد، مصون مي شود. همين طور كه در روايت آمده: «مبثوثٌ علي الجوارح»، ايمان از قلب مؤمن سرچشمه مي گيرد و بعد در جوارح منتشر مي شود؛ چشم مي شود چشم مؤمن، گوش مي شود گوش مؤمن و زبان مي شود زبان مؤمن. اگر كسي به اينجا رسيد كه ايمان و محبت در اعضاء و جوارحش منتشر شد، همۀ اعضا و جوارحش مصون مي شود. اگر يك موقعي ديديد که انسان با قوه اي از قوايش معصيت مي كند، معنايش اين است كه محبت و ايمان هنوز در آن قوه نيامده است.
#ملت_حسین_به_رهبری_حسین
#حب_الحسین_یجمعنا
#آزمون_عزاداران
#حادثه_عاشورا
#تاثیرات_حادثه_عاشورا
#اثرات_قیام_عاشورا
#اصل_اسلام
- ۲.۸k
- ۱۶ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط