آرام آرام آمدی و بر کویر دلم ریشه دواندی وبا باران محبتت
آرام آرام آمدی و بر کویر دلم ریشه دواندی وبا باران محبتت زخم های احساسم را مرحم نمودی وجودم را که دچار خشکسالی محبت شده بود سبز نمودی، دنیایم را شاد کردی واقاقیا ونسترن را در باغچه حیاط دلم کاشتی و شب های سیاه وتاریک شهرم را پراز عطر محبوبه شب و چراغانی لبخند نمودی ...
اما!اما!....افسوس ...
نمی دانم تو را چه شد که یهو بدون هیچ بهانه ای بی رحم شدی ومحبتت را از منی که لحظه ای تحمل دوریت را نداشتم قطع کردی و رفتی...
ومرا غرق غصه ها ودلتنگی هایت سوار بر موج اشک هایم نشاندی ورها نمودی باغچه وشهرم راتاریکتر از قبل رنگ زدی و چمدان خوشی ات را برداشتی ورفتی تا در جای دیگری ساکن شوی درحالی که من بساط انتظارم را پهن کرده ام تا تو برگردی ودوباره مهربانی ات را برگردانی ...
وصی پور😦 #عاشقانه_خاص
اما!اما!....افسوس ...
نمی دانم تو را چه شد که یهو بدون هیچ بهانه ای بی رحم شدی ومحبتت را از منی که لحظه ای تحمل دوریت را نداشتم قطع کردی و رفتی...
ومرا غرق غصه ها ودلتنگی هایت سوار بر موج اشک هایم نشاندی ورها نمودی باغچه وشهرم راتاریکتر از قبل رنگ زدی و چمدان خوشی ات را برداشتی ورفتی تا در جای دیگری ساکن شوی درحالی که من بساط انتظارم را پهن کرده ام تا تو برگردی ودوباره مهربانی ات را برگردانی ...
وصی پور😦 #عاشقانه_خاص
- ۱.۳k
- ۰۵ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط