گوش کن دورترین مرغ جهان می خواند

گوش کن دورترین مرغ جهان می خواند
شب سلیس است و یکدست و باز
شمعدانی ها
و صدا دار ترین شاخه فصل ‚
ماه را می شنوند
پلکان جلو ساختمان
در فانوس به دست و در اسراف نسیم
گوش کن جاده صدا می زند از دور قدمهای تو را
چشم تو زینت تاریکی نیست
پلکها را بتکان کفش به پا کن و بیا
و بیا تا جایی که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب اندام
تو را مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند
پارسایی است در آن جا که تو را خواهد گفت
بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است

#سهراب_سپهری
دیدگاه ها (۱۶)

#حضرت_سعدی ای دل اگر فراق او آتش اشتیاقو او در تو اثر نمی ...

نزدیڪ غروب ڪه میشهانگار دیگه آخر دنیاست...واے ڪه غروب، غروب ...

غروب باشد و جمعه...دل سنگ می خواهد ..بدانی وجودت بغض کسی را ...

گوش کن، جاده صدا می‌زند از دور قدم‌های تو را چشم تو زینت تار...

موسیقی

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط