مجلس میهمانی بود…
مجلس میهمانی بود…
پیرمردی از جایش بر خواست تا به بیرون برود ؛
اما وقتی بلند شد عصای خویش را برعکس بر زمین نهاد
و چون دسته عصا بر زمین بود تعادل کامل نداشت ؛
دیگران فکر کردند که او چون پیر شده است
دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه احوال خود نیست؛
و به همین خاطر صاحب خانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت:
پس چرا عصایت را برعکس گرفتی؟!!
پیرمرد آرام و متین پاسخ داد:
زیرا انتهایش خاکی است ، می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود …
" مواظب قضاوت هایمان باشیم "
می گویند:
انسان های خوب به بهشت میروند …
اما من میگویم:
انسان های خوب هر جا که باشند آنجا بهشت است …
#khabarhay_khub
#energy_mosbat
#خبرهای_خوب
#انرژی_مثبت
پیرمردی از جایش بر خواست تا به بیرون برود ؛
اما وقتی بلند شد عصای خویش را برعکس بر زمین نهاد
و چون دسته عصا بر زمین بود تعادل کامل نداشت ؛
دیگران فکر کردند که او چون پیر شده است
دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه احوال خود نیست؛
و به همین خاطر صاحب خانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت:
پس چرا عصایت را برعکس گرفتی؟!!
پیرمرد آرام و متین پاسخ داد:
زیرا انتهایش خاکی است ، می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود …
" مواظب قضاوت هایمان باشیم "
می گویند:
انسان های خوب به بهشت میروند …
اما من میگویم:
انسان های خوب هر جا که باشند آنجا بهشت است …
#khabarhay_khub
#energy_mosbat
#خبرهای_خوب
#انرژی_مثبت
۱.۴k
۱۲ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.