ا.ت سرش رو به سر تهیونگ نزدیک کردم تا
ا.ت سرش رو به سر تهیونگ نزدیک کردم تا
می خواست ببوستش
کوک:واسه چی این کارو میکینن وقتی هر دوشون راضی نیستن
ا.ت سرش رو عقب برد
ا.ت:راست میگه من راضی به این کار نیستم لباشو ببوسم
جنی:هوووف خوب اوسکلا کی گفته باید لب هاتون رو ببوسین یه بوس ا.ت میزنه رو گونه تهیونگ یه بوس هم تهیونگ میزنه رو گونه ا.ت
سو:خیلی منحرفی ا.ت
ا.ت:آهان باشه
ا.ت خیلی سریع گونه تهیونگ رو میبوسه تهیونگ یکم تعجب کرد وکوک هم دستا هاشو مشت کرده بود
ا.ت:تو هم ببوس دیگه
ا.ت لپ شرو نزدیک میکنه و تهیونگ خیلی آرم لپ ا.ت رو میبوسه (راستی بچه اینا دایره شکل نشستن سوک هون نشسته یه طرف ش تهیونگ و یه طرف ش هم کوک کنار کوک هم جنی و بعدش سو ا.ت هم بین سو تهیونگ فهمیدین )
سو:میگم جنی این پسر خیلی به ا.ت میاد(جوری میگه که فقط جنی بشنوه ولی کوک هم میشنوه)
جنی:اره بابا از هیونجین هم بهتره
کوک هم هر لحظه عصبی تر میشه
کوک:من میرم آب بخورم شما ها به بازی تون
ادامه بدین
ا.ت:یهو چش شد
کوک میره چنددقیقه بعد
ا.ت:منم تشنه مه میرم آب بخورم
رفتم پیش کوک تو آشپز خونه تو فکر بود
ا.ت:هی کوک چت شده
کوک:هیچی
کوک میره لیوانش رو پرو آب میکنه
ا.ت:حسودیت شد نه؟
کوک:نه
ا.ت میره گونه کوک رو محکم میبوسه و گاز میگره کوک از تعجب چشماش گرد شده
آب میپره تو گلوش
ا.ت:بیا من تو رو الان از تهیونگ خیلی عمیق تر بوسیدم حالا بیا بریم ادام در نیار
کوک که خیلی خوشحال شده ولی به روش
نمیاره
کوک:وحشی چت عای لپ چرا گاز میگیری
ا.ت:از خدا تم باشه که من گاز گرفتم چقدر لپ هات نرمه(بچه ها فک کنین لپ کوک روگاز بگیرین که خیلی نرمه عرررر)
کوک که از خوشحالی بال در آورده بود
کوک:من میرم دستشویی تو هم برو منم میام
ا.ت:باشه
کوک میره تو دست شویی میرقصه تو آیینه ب خودش نگاه میکنه
کوک:پسره اون بهت گفت لپ هات نرم میدونستم من به این جذابی خوب معلومه که لپ هام نرمه ولی نگاه چقدر جاش مونده پاک کنم بقیه فکر بد نکنن
کوک از دستشویی میره بیرون که تهیونگ جلوش ظاهر میشه
کوک:وای ته خدا بگم چیکار کنه نمی تونی آدم باشی
تهیونگ:تو دستشویی پارتی گرفته بوده نمیومدی
کوک:اره داشم جات خالی واست یکمم ریدم😂
تهیونگ:برو اونو باوا دستشویی ریخت
کوک:برو داشم برو یکمم بخور
تهیونگ:باوا برو دیگه چقدر حرف میزنی
(چند مین بعد)
همه رفتن خونه هاشون منم رفتم تختم رو مرتب کردم خوابیدم
(فردا صبح)
حاضر شدم رفتم مدرسه برق لبم زدم لین دفعه برق لبمم با خودم بردم مدرسه که گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود
ا.ت:الو
تهیونگ:می خوای بیام دنبالت
ا.ت:وای خدا خیرت بده اره بیا منم حوصله ندارم پیاده برم
تهیونگ:باشه ۵ دقیقه دیگه اونجام
ا.ت:باشه
تلفنم رو قطع کردم
که زنگ خورد کوک بود
تهیونگ:الو
کوک :بیا دنبالم امروز
تهیونگ:خودت که ماشین داری چرا من بیام
کوک:بیا دیگه ناز نکن
تهیونگ:باشه اول ا.ت رو سوار میکنم بعد تو رو
کوک:چرا ا.ت رو هم میبری
تهیونگ:اره
کوک:باشه من منتظرتم
(چند مین بعد)
رفتم دم خونه ا. ت سوار شد و
رفتم دنبال کوک و .......
(خماریییییییی)
شرط
لایک۲۶
کامنت۵۰
می خواست ببوستش
کوک:واسه چی این کارو میکینن وقتی هر دوشون راضی نیستن
ا.ت سرش رو عقب برد
ا.ت:راست میگه من راضی به این کار نیستم لباشو ببوسم
جنی:هوووف خوب اوسکلا کی گفته باید لب هاتون رو ببوسین یه بوس ا.ت میزنه رو گونه تهیونگ یه بوس هم تهیونگ میزنه رو گونه ا.ت
سو:خیلی منحرفی ا.ت
ا.ت:آهان باشه
ا.ت خیلی سریع گونه تهیونگ رو میبوسه تهیونگ یکم تعجب کرد وکوک هم دستا هاشو مشت کرده بود
ا.ت:تو هم ببوس دیگه
ا.ت لپ شرو نزدیک میکنه و تهیونگ خیلی آرم لپ ا.ت رو میبوسه (راستی بچه اینا دایره شکل نشستن سوک هون نشسته یه طرف ش تهیونگ و یه طرف ش هم کوک کنار کوک هم جنی و بعدش سو ا.ت هم بین سو تهیونگ فهمیدین )
سو:میگم جنی این پسر خیلی به ا.ت میاد(جوری میگه که فقط جنی بشنوه ولی کوک هم میشنوه)
جنی:اره بابا از هیونجین هم بهتره
کوک هم هر لحظه عصبی تر میشه
کوک:من میرم آب بخورم شما ها به بازی تون
ادامه بدین
ا.ت:یهو چش شد
کوک میره چنددقیقه بعد
ا.ت:منم تشنه مه میرم آب بخورم
رفتم پیش کوک تو آشپز خونه تو فکر بود
ا.ت:هی کوک چت شده
کوک:هیچی
کوک میره لیوانش رو پرو آب میکنه
ا.ت:حسودیت شد نه؟
کوک:نه
ا.ت میره گونه کوک رو محکم میبوسه و گاز میگره کوک از تعجب چشماش گرد شده
آب میپره تو گلوش
ا.ت:بیا من تو رو الان از تهیونگ خیلی عمیق تر بوسیدم حالا بیا بریم ادام در نیار
کوک که خیلی خوشحال شده ولی به روش
نمیاره
کوک:وحشی چت عای لپ چرا گاز میگیری
ا.ت:از خدا تم باشه که من گاز گرفتم چقدر لپ هات نرمه(بچه ها فک کنین لپ کوک روگاز بگیرین که خیلی نرمه عرررر)
کوک که از خوشحالی بال در آورده بود
کوک:من میرم دستشویی تو هم برو منم میام
ا.ت:باشه
کوک میره تو دست شویی میرقصه تو آیینه ب خودش نگاه میکنه
کوک:پسره اون بهت گفت لپ هات نرم میدونستم من به این جذابی خوب معلومه که لپ هام نرمه ولی نگاه چقدر جاش مونده پاک کنم بقیه فکر بد نکنن
کوک از دستشویی میره بیرون که تهیونگ جلوش ظاهر میشه
کوک:وای ته خدا بگم چیکار کنه نمی تونی آدم باشی
تهیونگ:تو دستشویی پارتی گرفته بوده نمیومدی
کوک:اره داشم جات خالی واست یکمم ریدم😂
تهیونگ:برو اونو باوا دستشویی ریخت
کوک:برو داشم برو یکمم بخور
تهیونگ:باوا برو دیگه چقدر حرف میزنی
(چند مین بعد)
همه رفتن خونه هاشون منم رفتم تختم رو مرتب کردم خوابیدم
(فردا صبح)
حاضر شدم رفتم مدرسه برق لبم زدم لین دفعه برق لبمم با خودم بردم مدرسه که گوشیم زنگ خورد تهیونگ بود
ا.ت:الو
تهیونگ:می خوای بیام دنبالت
ا.ت:وای خدا خیرت بده اره بیا منم حوصله ندارم پیاده برم
تهیونگ:باشه ۵ دقیقه دیگه اونجام
ا.ت:باشه
تلفنم رو قطع کردم
که زنگ خورد کوک بود
تهیونگ:الو
کوک :بیا دنبالم امروز
تهیونگ:خودت که ماشین داری چرا من بیام
کوک:بیا دیگه ناز نکن
تهیونگ:باشه اول ا.ت رو سوار میکنم بعد تو رو
کوک:چرا ا.ت رو هم میبری
تهیونگ:اره
کوک:باشه من منتظرتم
(چند مین بعد)
رفتم دم خونه ا. ت سوار شد و
رفتم دنبال کوک و .......
(خماریییییییی)
شرط
لایک۲۶
کامنت۵۰
۱۲.۱k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.