به مامان اعظم قول دادم که بیارمش زیارت پول همه عیدی هایم

به مامان اعظم قول دادم که بیارمش زیارت. پول همه عیدی هایم و تابستان گذشته را که در مغازه اسمال آقا کار کرده بودم، گذاشتم روی هم و دو تا بلیت اتوبوس گرفتم برای خودم و مامان اعظم ولی یادم نبود بلیت برگشت را هم باید بگیرم. مامان اعظم می گوید خدا بزرگ است. من هم می گویم وقتی میخواهی به خدا بگویی برای بلیت های برگشتمان، سفارش من را هم بکن آخر امسال کنکوری ام. مامان اعظم برای کنکورم نذرکرده.
آقا یادت نرود ها. بلیت برگشت و کنکور من !
#عاشق-الرضا
دیدگاه ها (۶)

چنان دلبسته ام کردیکه با چشم خودم دیدم ؛خودم میرفتم اماسایه ...

از هـزاران زائــر درد آشـنـا مــن هـــم یـــکـیزیـن همــه مس...

غریب الغربا لقب شماست و کدام غریبی اینچنین آشنای همگان است؟ش...

عکس نوشت: همراهیبخونید خیلی قشنگه⬅دلت هوایی حرم آقا شد منم د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط