خاطره ای از شهید حاج قاسم سلیمانی

🔰 خاطره ای از شهید حاج قاسم سلیمانی

🔻حفاظت از سردار ما کمی سخت بود چون سردار راحت می‌گرفت.
حواسش آن قدری که به بیت المال بود به خودش نبود. مراسم بزرگداشتی برای فوت پدرشان گرفته بودند برای آماده سازی فضا از سربازها کمک گرفته شد.
حاج قاسم وقتی وارد شد و این صحنه را دید مخالفت کرد؛ گفته بود سربازها مرخص شوند اما محافظت از او نمیگذاشت تا حرفش را قبول کنند.
وقتی دید امرش پذیرفته نشد، با تک تک سربازها روبوسی کرد عذرخواهی کرد محبت کرد و موقع پذیرایی به مسؤلشان گفت: اول غذای این دوستان سرباز را بدهید
دیدگاه ها (۰)

🔰 جمهوری اسلامی حرم است🔻امروز قرارگاه حسین‌ بن علی، ایران اس...

🔰 ولایت‌فقیه تنها نسخه نجات‌بخش این امت🔻برادران و خواهرانم! ...

🔰 ماجرای آخرین مولودی عید غدیر سردار حاجی‌زاده🔻همسر شهید: او...

🔻تصاویری منتشر نشده از فرمانده گمنام موشکی، شهید محمود باقری

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط