رفت

رفت !!!
خجالت کشیدم بگویم ؛ هنوز هم دوستت دارم ...

دلم نیامد بگویم ؛
" گند زدی به تمام باور هایم "

غرورم نگذاشت بگویم ؛
" نرو " ... بمان کنار دلم ...

دلم نمی گذارد فراموشش کنم ...

عقلم نمی گذارد بگویم ؛
" برگرد "

خاطراتش نمی گذارد ...
" نفس " بکشم ...

" قسمت "
نمی گذارد دست هایم به رویای
داشتنش برسد ...

و ... این وسط ...
" خدا "

با تمام بزرگی اش , فقط نگاه می کند ...

دیدگاه ها (۱)

چه مرگم است؟!!!می دانم نیستی و بازهمه جاهمه راتو می بینم!!!چ...

↯خیلــے ســختـہ اســمش تو گوشــیت باشـــہ↯   ↯شــمارش زیر دس...

میشود کمی حرف بزنیم ؟دلـــــم ....برای لبخند های یواشکیت پشت...

در نقاشی هایم " تنهاییم را پنهان می کنم.....در " نوشته هایم"...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط