🐻: بعد از ضبط توی خونه جونگ کوک، اون و هوسوک هیونگ آهنگ ه
🐻: بعد از ضبط توی خونه جونگکوک، اون و هوسوک هیونگ آهنگها رو گوش دادن. هر دو از من تعریف کردن و گفتن که آهنگها خیلی باحال شدن!
👤: صبحونه خوردی؟
🐻: کیمباپ مثلثی و... من واقعا ازش خوشم مياد، پس من کيمباپ مثلثی و اسپاگتی با نودل خوردم.
👤:طعم مورد علاقه ات چيه؟
🐻: این روزها سس مایونز با تن ماهی دوست دارم.
تهیونگ گفت اگر برنامهای مثل "taehyung" (به معنی "sojin" اشاره به اون برنامه) بعدا باشه ، taehyung میخواد این برنامه در مورد سفر باشد. و بهتره این کار رو با اعضا انجام بده.
👤: آهنگ Hong-Si رو از کجا میشناختی؟
🐻: جونگکوک نشونم/یادم داد...
🐻:سر مزار مادربزرگم بهش گفتم: دارم البومم رو منتشر میکنم، پس تمام تلاشم رو میکنم تا بتونی اون رو بشنوی.
🐻: من با مادربزرگم نزدیک 16 سال بزرگ شدم، هر شب کنار هم میخوابیدیم و من رو بغل میکرد.
*الهی دورت بگردم
🐻: خواهر و برادرم هرگز درباره من به بقیه نمیگن. مکالمههای ما اینطوریه:
- داري ميری خونه؟
- آره
- اوکی هیونگ
- باشه خداحافظ
🐻: در انتهای مسیری که من تو اون هستم، امیدوارم افرادی باشن که من رو دوست دارن و من دوستشون دارم. فکر کنم دوست ندارم تنها باشم، آرمی، اعضا، خانواده و دوستام، من فقط ميخوام هر کسی که دوست دارم با من باشه تا آخر مسیری که هستم.
👤: برادر و خواهر داری؟
🐻 : من یک برادر و خواهر کوچکتر دارم.
👤 : و برادرشون تهیونگه، درسته؟ آیا اونا درموردش به دوستانشون میگن؟
🐻: نه، اونا به دوستشون در مورد من نمیگن.
👤: هر از گاهی باهاشون تماس میگیری؟
🐻: گاهی اوقات 1 یا 2 بار در سال؟
👤 : آخرین پیامت به خواهرت چیه؟
🐻: "خونه میری؟" "بله" مثل این.
👤: برادرت چطور؟
🐻: "هیونگ، خداحافظ" "ok"
🐻 : ما تولد یکدیگه رو جشن نمیگیریم، ما فقط تولد پدر و مادرمون رو جشن میگیریم
🐻: ما یک گپ درست کردیم"چیکار میخوای بکنی" "چی پختی" "من این رو آماده کردم" "خوب، میفهمم، این رو آماده میکنم" به این صورت.
👤: در مورد اخباری مثل بیلبوردها چطور، اونا باهات تماس میگیرند؟
🐻: اصلاً، نمیدونم، فکر می کنم اونا فقط ایگنور میکنن
🐻 : منظورم اینه که من هم با خواهر و برادرم مرتب ارتباط برقرار نمیکنم، اما گاهی اوقات اونا در طول تولد و همه چیز پیام میدن
🐻: مثلا وقتی میگن هیونگ یا اوپا که کاری باهام داشته باشن و درخواستی ازم داشته باشن.
*اشک...
👤: صبحونه خوردی؟
🐻: کیمباپ مثلثی و... من واقعا ازش خوشم مياد، پس من کيمباپ مثلثی و اسپاگتی با نودل خوردم.
👤:طعم مورد علاقه ات چيه؟
🐻: این روزها سس مایونز با تن ماهی دوست دارم.
تهیونگ گفت اگر برنامهای مثل "taehyung" (به معنی "sojin" اشاره به اون برنامه) بعدا باشه ، taehyung میخواد این برنامه در مورد سفر باشد. و بهتره این کار رو با اعضا انجام بده.
👤: آهنگ Hong-Si رو از کجا میشناختی؟
🐻: جونگکوک نشونم/یادم داد...
🐻:سر مزار مادربزرگم بهش گفتم: دارم البومم رو منتشر میکنم، پس تمام تلاشم رو میکنم تا بتونی اون رو بشنوی.
🐻: من با مادربزرگم نزدیک 16 سال بزرگ شدم، هر شب کنار هم میخوابیدیم و من رو بغل میکرد.
*الهی دورت بگردم
🐻: خواهر و برادرم هرگز درباره من به بقیه نمیگن. مکالمههای ما اینطوریه:
- داري ميری خونه؟
- آره
- اوکی هیونگ
- باشه خداحافظ
🐻: در انتهای مسیری که من تو اون هستم، امیدوارم افرادی باشن که من رو دوست دارن و من دوستشون دارم. فکر کنم دوست ندارم تنها باشم، آرمی، اعضا، خانواده و دوستام، من فقط ميخوام هر کسی که دوست دارم با من باشه تا آخر مسیری که هستم.
👤: برادر و خواهر داری؟
🐻 : من یک برادر و خواهر کوچکتر دارم.
👤 : و برادرشون تهیونگه، درسته؟ آیا اونا درموردش به دوستانشون میگن؟
🐻: نه، اونا به دوستشون در مورد من نمیگن.
👤: هر از گاهی باهاشون تماس میگیری؟
🐻: گاهی اوقات 1 یا 2 بار در سال؟
👤 : آخرین پیامت به خواهرت چیه؟
🐻: "خونه میری؟" "بله" مثل این.
👤: برادرت چطور؟
🐻: "هیونگ، خداحافظ" "ok"
🐻 : ما تولد یکدیگه رو جشن نمیگیریم، ما فقط تولد پدر و مادرمون رو جشن میگیریم
🐻: ما یک گپ درست کردیم"چیکار میخوای بکنی" "چی پختی" "من این رو آماده کردم" "خوب، میفهمم، این رو آماده میکنم" به این صورت.
👤: در مورد اخباری مثل بیلبوردها چطور، اونا باهات تماس میگیرند؟
🐻: اصلاً، نمیدونم، فکر می کنم اونا فقط ایگنور میکنن
🐻 : منظورم اینه که من هم با خواهر و برادرم مرتب ارتباط برقرار نمیکنم، اما گاهی اوقات اونا در طول تولد و همه چیز پیام میدن
🐻: مثلا وقتی میگن هیونگ یا اوپا که کاری باهام داشته باشن و درخواستی ازم داشته باشن.
*اشک...
۲.۵k
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.