لبانت چون حریری روی دندان بند می آید
لبانت چون حریری روی دندان بند میآید
عسـل هم گاهگاهی در کنار قند میآید
میـان دشت می خندی و دنبـال صـدای تـو
دمـاوندی به خاک افتاده و در بنـد می آیـد
من از تحریرِ چشمانت علوم عشق می خوانم
چه خوش تمرین و آموزش به دانشمند می آید
بهار مستِ دهدشت و شمیمِ بادِ یاسوجی
غزلخوان دست در پیراهن اسفند میآید
حضورِ برف در باران، شکوهِ بوسه بر دندان
میان گریههایم خود به خود لبخند میآید
🍃💐🍃
عسـل هم گاهگاهی در کنار قند میآید
میـان دشت می خندی و دنبـال صـدای تـو
دمـاوندی به خاک افتاده و در بنـد می آیـد
من از تحریرِ چشمانت علوم عشق می خوانم
چه خوش تمرین و آموزش به دانشمند می آید
بهار مستِ دهدشت و شمیمِ بادِ یاسوجی
غزلخوان دست در پیراهن اسفند میآید
حضورِ برف در باران، شکوهِ بوسه بر دندان
میان گریههایم خود به خود لبخند میآید
🍃💐🍃
۸۸۵
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.