خیمه بزن بر قلب من , صاحب این خانه تویی
مستم کن از جام لبت , ساقی و پیمانه تویی
آغوش سردم را ببین , محتاج دوزخ توام
روشن نما چشم دلم , خورشید کاشانه تویی
بر تخت ملک دل نشین , تا که شوی سلطان من
این بارگاه و کاخ توست , لایق شاهانه تویی
با عشق تو ای دلبرم , جنت نخواهم من دگر
هم دین و هم دنیای من , بهشت جانانه تویی ....
مولانا.
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.