عشقت آموخت به من رمز پریشانی را

عشقت آموخت به من رمز پریشانی را
چون نسیم از غم تو بی سر و سامانی را

بوی پیراهنی ای باد بیاور ، ور نه
غم یوسف بکشد ، عاشق کنعانی را

دور از چاک گریبان تو آموخت به من
گل من غنچه صفت ، سر به گریبانی را

آه از این درد که زندان قفس خواهد کشت
مرغ خو کرده به پرواز گلستانی را

لیلی من ! غم عشق تو بنازم که کشی
به خیابان جنون ، قیس بیابانی را

اینک آن طرف شقایق ،دل من مرکز سوزش
داغ بر دل بنهد لاله ی نعمانی را

همه ، باغ دلم آثار خزان دارد ، کو ؟
آن که سامان بدهد این همه ویرانی را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لینک جدید کانال من در تلگرام* :
https://telegram.me/moonlightyy/AAAAAEDrY--DUzuDa5Fuoad
دیدگاه ها (۵)

مثل یک شعرمَـرا تنگ در #آغوش بگیرکه هوایِ #غزلمسخت شبیه تن #...

تاری از موی سرت کم بشود میمیرمآه گیسوی تو درهم بشود می میرمق...

هرچه کنم نمی شود،تا بروی تو از دلم،از تو فرار می کنم،باز توی...

نمیذارم کسی جا تو بگیره!!تو باید تنها تو قلبم من باشینمی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط