🖤پادشاه من🖤 پارت آخر
از زبان راوی :
ا.ت و جونگکوک هفته ی بعدش ازدواج کردن و در کمال آرامش و آسایش( زندگی مافیایی چقدرم که آرامش و آسایش داره 😐) زندگی کردن راستی سال بعدم یه بچه ی دیگه بدنیا آورد ا.ت قصه ی ما به سر رسید خاله قزی به خونش نرسید جمع کنید جمع کنید دیگه سرتونو از زن کی این دوتا عاشق در بیارید( دیگه خیلی حس کردم داره طولانی میشه برای همین پایانو اعلام کردم البته ناراحت نباشید فیکای دیگه ای هم در راهه😈)
ا.ت و جونگکوک هفته ی بعدش ازدواج کردن و در کمال آرامش و آسایش( زندگی مافیایی چقدرم که آرامش و آسایش داره 😐) زندگی کردن راستی سال بعدم یه بچه ی دیگه بدنیا آورد ا.ت قصه ی ما به سر رسید خاله قزی به خونش نرسید جمع کنید جمع کنید دیگه سرتونو از زن کی این دوتا عاشق در بیارید( دیگه خیلی حس کردم داره طولانی میشه برای همین پایانو اعلام کردم البته ناراحت نباشید فیکای دیگه ای هم در راهه😈)
۱۰.۶k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.