تکپارتی از تامی :)
تکپارتی از تامی :)
وقتی میبینی داره با اون پانسی پدصگگگ راه میره یه جورایی فکر میکنی داره بهت خیانت میکنه 😔
تام ویو
من بدبخت داشتم راه میرفتم که اون پانسیه .... اومد ازم جزوه خواست بعد منم گفتم تو کلاسه بعد باهام تا توی کلاس اومد تو راه که بودیم ا.ت رو دیدم که گریه کنان داره به یه سمتی میدوئه به پانسی گفتم : اگه بخاطر توعه خنگ تنبل ا.ت ازم ناراحت شده باشه باید قبره خودتو بکنی پانسی : یا دامبلدور به من چه خببب 💔 (قشنگ با یه صدای پیک می طور ) دوییدم سمت ا.ت خاستم بهش بگم صبر کنه که زارت یکی زد زیر گوشم بدبختی دستش خیلی سنگین بود اصلا نزاشتی توضیح بدم رفت باید قبر اون دلقکو بکنم آخر باعث میشه ما جدا شیم باید یه فکری کنم اره میندازمش به یکی تقریبا هزار تا کاپ توی هواگوارتز به خاطر پانسی کات کردن دیگه جمعیت بچه های دنیا داره کم میشه فهمیدممم کرابب هی کراب بیا اینجا کراب : بله ؟ تام : میدونستی پانسی روت کراشه فقط روش نمیشه بهت بگه بپر بپر مخشو بزن اگه بری بهت خوراکی میدم و رفت تام : خب این انگل جامعه رو حذف کردم وایی ا.ت یادم رفت ا.ت با چی خر میشد ؟؟؟اها گل ؟ نه شکلات ؟ نه لباس ؟ اههه چی میگم همشو میخرم اره
ا.ت ویو
در حال زار زدن بودیم هم مارتل نالان عر میزد هم من ا.ت : عرررر چقدر من بدبختممم مارتل : عرررر منو ندیدی تام : ا.ت عزیزم کجاست صبر کن صدای خره ؟ حتما ا.ت اونجاست هیچ کس جز اون مثله خر گریه نمیکنه بگذریم تام : عشقممم ا.تتتت
ا.ت : برو گمشووووووووو دستمال توالت پرت کردی سمتش تام : تمام ابهتم رفت زیر خاک 💔😔 بابا به خودم قسم اون بی.... مادر.... خودش اومد پیشم آخه من با اون بچه سال چیکار دارم ا.ت : تاممم پانسی هم سن منههه تام : خب تو هم بچه ای بیا عزیزم بیا ببین برات گل خریدم شکلات خریدم لباس خریدم ورشکست شدمم بیا دیگههه ا.ت : واقعا تقصیر تو نبود ؟ با فین فین تام : نه به دامبلدور قسم ا.ت : باشه فین فین تام : بیا بیا بغلم بریم و حرکت کردن رفتن
مارتل : بی ادبا حداقل به منم شکلات میدادینن تام : زارتتت مارتل : درد و نفرین
یعنی ببین سم ترین تکپارتی بود که نوشتم شما هم یزره بخندید :)
آها راستی حمایت کنید زودتر صد تا شیم عشقامم
بوس بهتون باییی🩷🎀
وقتی میبینی داره با اون پانسی پدصگگگ راه میره یه جورایی فکر میکنی داره بهت خیانت میکنه 😔
تام ویو
من بدبخت داشتم راه میرفتم که اون پانسیه .... اومد ازم جزوه خواست بعد منم گفتم تو کلاسه بعد باهام تا توی کلاس اومد تو راه که بودیم ا.ت رو دیدم که گریه کنان داره به یه سمتی میدوئه به پانسی گفتم : اگه بخاطر توعه خنگ تنبل ا.ت ازم ناراحت شده باشه باید قبره خودتو بکنی پانسی : یا دامبلدور به من چه خببب 💔 (قشنگ با یه صدای پیک می طور ) دوییدم سمت ا.ت خاستم بهش بگم صبر کنه که زارت یکی زد زیر گوشم بدبختی دستش خیلی سنگین بود اصلا نزاشتی توضیح بدم رفت باید قبر اون دلقکو بکنم آخر باعث میشه ما جدا شیم باید یه فکری کنم اره میندازمش به یکی تقریبا هزار تا کاپ توی هواگوارتز به خاطر پانسی کات کردن دیگه جمعیت بچه های دنیا داره کم میشه فهمیدممم کرابب هی کراب بیا اینجا کراب : بله ؟ تام : میدونستی پانسی روت کراشه فقط روش نمیشه بهت بگه بپر بپر مخشو بزن اگه بری بهت خوراکی میدم و رفت تام : خب این انگل جامعه رو حذف کردم وایی ا.ت یادم رفت ا.ت با چی خر میشد ؟؟؟اها گل ؟ نه شکلات ؟ نه لباس ؟ اههه چی میگم همشو میخرم اره
ا.ت ویو
در حال زار زدن بودیم هم مارتل نالان عر میزد هم من ا.ت : عرررر چقدر من بدبختممم مارتل : عرررر منو ندیدی تام : ا.ت عزیزم کجاست صبر کن صدای خره ؟ حتما ا.ت اونجاست هیچ کس جز اون مثله خر گریه نمیکنه بگذریم تام : عشقممم ا.تتتت
ا.ت : برو گمشووووووووو دستمال توالت پرت کردی سمتش تام : تمام ابهتم رفت زیر خاک 💔😔 بابا به خودم قسم اون بی.... مادر.... خودش اومد پیشم آخه من با اون بچه سال چیکار دارم ا.ت : تاممم پانسی هم سن منههه تام : خب تو هم بچه ای بیا عزیزم بیا ببین برات گل خریدم شکلات خریدم لباس خریدم ورشکست شدمم بیا دیگههه ا.ت : واقعا تقصیر تو نبود ؟ با فین فین تام : نه به دامبلدور قسم ا.ت : باشه فین فین تام : بیا بیا بغلم بریم و حرکت کردن رفتن
مارتل : بی ادبا حداقل به منم شکلات میدادینن تام : زارتتت مارتل : درد و نفرین
یعنی ببین سم ترین تکپارتی بود که نوشتم شما هم یزره بخندید :)
آها راستی حمایت کنید زودتر صد تا شیم عشقامم
بوس بهتون باییی🩷🎀
۹.۸k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.