بوســه گر از عشــق آید در میـان هر لبےتا ثریا میبــرد مجنـون خود را هر شبےگر که مستان از پے پیمانهحیــران میشــوندعاشقــان از بوسـه ےمعشوقـه نالان میشــوند.