#تو را چه بنامم؟
تا
#دریچه را رو به باغی بگشاید
که صدای پرپر شدنش به زمزمه های تو
در عصرهای دلتنگی می ماند!
نامت، رازی است
که سنگ را به نسیم و
نسیم را به توفان بدل می کند
و آتش در گلستانِ ابراهیم می افکند!
مرا زهره ی آن نیست
که نامت را به زبان آرم
در تو می نگرم و می میرم...
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.