#تو را چه بنامم؟ تا #دریچه را رو به باغی بگشاید که صدای پرپر شدنش به زمزمه های تو در عصرهای دلتنگی می ماند!
نامت، رازی است که سنگ را به نسیم و نسیم را به توفان بدل می کند و آتش در گلستانِ ابراهیم می افکند! مرا زهره ی آن نیست که نامت را به زبان آرم در تو می نگرم و می میرم...