📸
📸
حستون به عکس چیه؟
قلبتو به کی سپردی؟ تگش کن😍
اینکه ما همدیگر را دوست داشتیم یا وقتی او میخندید حس میکردم دنیا میخندد یا عطرم که میپیچید توی سرش مست از بوی تنم میشد یا اینکه وقتی میدیدمش قلبم میخواست از جا کنده بشود یا از ندیدن هم غصه عالم مینشست توی دلمان یا دستانش یک حس عجیب پر از آرامش بود یا بند آغوشمان برای هم عین رهایی بود یا کنار هم خیلی حالمان خوب بود یا ساعتها را بدون دغدغه کنار هم میگذراندیم، یک موضوع بود، اینها رو میشد کاری کرد. اما مسئله ما نتوانستن بود
ما دیگر بدون هم نمیتوانستیم، دیگر نمیشد با هم فقط در لحظه باشیم و رویای آینده را نسازیم. آدم به این نقطه که میرسد دیگر میتواند جسارت کند و قلبش را با خیال راحت تا ته دنیا بسپارد به اویی که باید
ما هم همین کار را کردیم ...
حستون به عکس چیه؟
قلبتو به کی سپردی؟ تگش کن😍
اینکه ما همدیگر را دوست داشتیم یا وقتی او میخندید حس میکردم دنیا میخندد یا عطرم که میپیچید توی سرش مست از بوی تنم میشد یا اینکه وقتی میدیدمش قلبم میخواست از جا کنده بشود یا از ندیدن هم غصه عالم مینشست توی دلمان یا دستانش یک حس عجیب پر از آرامش بود یا بند آغوشمان برای هم عین رهایی بود یا کنار هم خیلی حالمان خوب بود یا ساعتها را بدون دغدغه کنار هم میگذراندیم، یک موضوع بود، اینها رو میشد کاری کرد. اما مسئله ما نتوانستن بود
ما دیگر بدون هم نمیتوانستیم، دیگر نمیشد با هم فقط در لحظه باشیم و رویای آینده را نسازیم. آدم به این نقطه که میرسد دیگر میتواند جسارت کند و قلبش را با خیال راحت تا ته دنیا بسپارد به اویی که باید
ما هم همین کار را کردیم ...
۱۶.۰k
۱۹ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.