خبر داری که شهری

خبر داری که شهری

روی لبخند تو شاعر شد؟

چرا اینگونه

کافرگونه، بی رحمانه، می خندی؟

#فاضل_نظری
دیدگاه ها (۱)

تا عطر تنت اینجاست نبضم به تو وابسته ستبا بوی نفس هایتجانانه...

بپوش پنجره را ای برهنه می ترسمکه چشم شور ستاره تو را نظر بزن...

من ریخته ام هر چه دلم را سرِ راهتای برده مرا صبر و قرار کاش ...

مثل یک شعر مرا تنگ در آغوش بگیرکه هوای غزلم سخت شبیه تن توست...

به وصف هیچ کسی جز تو دم نخواهم زدخوشا کسی که اگر شاعر است، ش...

🌱🍒تو سراب موج گندم ، تو شراب سیب داریتو سر فریب "آری!" تو سر...

خبر داری چرا وقتی دل بی‌تاب میگیردسراغ از خاطراتی دور اما نا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط