وقتی شمر امان نامه آورد، حضرت عباس گریست و فرمود :
وقتی شمر امان نامه آورد، حضرت عباس گریست و فرمود :
این شمر ملعون در وجود من چی دید که امید اینو پیدا کرد که بیاد و به من این پیشنهادو بده. کجای کار عباس ایراد داشته ...
مثل اون خانوم با حیایی هست که وقتی تو خیابون یه نفر بهش متلک میندازه میاد خونه گریه میکنه و با خودش میگه :
من که خوب داشتم می رفتم ، من که سنگین داشتم می رفتم.
او چه نقطه ای در من دید که جرئت کرد متلک بهم بندازه؟
#استاد_رائفی_پور
#حجاب
#چادر
#حضرت_عباس
این شمر ملعون در وجود من چی دید که امید اینو پیدا کرد که بیاد و به من این پیشنهادو بده. کجای کار عباس ایراد داشته ...
مثل اون خانوم با حیایی هست که وقتی تو خیابون یه نفر بهش متلک میندازه میاد خونه گریه میکنه و با خودش میگه :
من که خوب داشتم می رفتم ، من که سنگین داشتم می رفتم.
او چه نقطه ای در من دید که جرئت کرد متلک بهم بندازه؟
#استاد_رائفی_پور
#حجاب
#چادر
#حضرت_عباس
۲.۸k
۰۹ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.