وقتی شمر امان نامه آورد حضرت عباس گریست و فرمود

وقتی شمر امان نامه آورد، حضرت عباس گریست و فرمود :
این شمر ملعون در وجود من چی دید که امید اینو پیدا کرد که بیاد و به من این پیشنهادو بده. کجای کار عباس ایراد داشته ...


مثل اون خانوم با حیایی هست که وقتی تو خیابون یه نفر بهش متلک میندازه میاد خونه گریه میکنه و با خودش میگه :
من که خوب داشتم می رفتم ، من که سنگین داشتم می رفتم.
او چه نقطه ای در من دید که جرئت کرد متلک بهم بندازه؟

#استاد_رائفی_پور
#حجاب
#چادر
#حضرت_عباس
دیدگاه ها (۱۰)

او...1181 سال.......در انتظار.....313 عباس...#امام _زمان#یام...

همۀ امامان کشتی نجاتند..ولی کشتی امام حسین(ع) سریع‌تر است.هم...

کاشکی بیاد نامه رسون از طرفت با بوی سیبمثل شهیدا ببینم تو نا...

قران زیباست چون روح نواز است. به راحتی آرامش می دهد.دستت را ...

برادرای هایتانی پارت ۱۶

زنگ زندگی p1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط