حوالی صبح

حوالی صبح
پشت پنجره‌ای که آفتاب
نازکای تنش را نوازش می‌کند
بگو چند جرعه غزل دم کنم برایت
تا وقت نوشیدن خاطرات،
عاشقانه‌ترین کلام
جاری شود از زبان کائنات
وقتی آرام می‌گویی دوستت دارم ...

🍃🌸
مهسا ميرزاده
دیدگاه ها (۱)

صبح است و یک سبد گل تقدیم هر نگاهتهرگل سلام داردبر روی همچو ...

یک صبح‌هایی هم هستند که آدم می‌چسبد به رختخواب و هرکار می‌کن...

🌸مهربانی را✨درقلب کسانی دیدم🌸که بدون ✨هیچ توقعی مهربانند 🌸آن...

اشتباه می‌کنیم؛اشتباه می‌کنیم که با همه چیز، احساسی و عمیق ب...

برو بمیربمیر بمیر بمیر بمیر بمیر تو لیاقت شونو نداری! فقط ب...

درخواستی

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط