دیشب اولین شب قدری بود که ضحی خانم ۷ ساله ی ما با اجازه ب
دیشب اولین شب قدری بود که ضحی خانم ۷ سالهی ما با اجازه بابا و مامان همراه خاله و مامانی رفت مسجد✌️
💌قبل از رفتن آرزوهایی که داره نوشته تا یادش نره از خدا چی بخواد،
چند تایی هم اعتراف به گناه داشت، با اینکه توضیح دادم لازم نیست به خاله بگی فقط کافیه به خدا بگی و... اما گفت؛ در حد لقمه نخورده مدرسه😅 که قرار شد از خدا عذرخواهی کنه و بخشش بخواد و قول داد که تکرار نشه...
کاش گناهان ما هم این شکلی بود
یه ساک پر کرده بود از پتو و بالش و اسباب بازی و خوراکی های جورواجور، اما انقدر براش جالب بود و دوست پیدا کرد که نه خوابید و نه خوراکی هارو خورد،
فقط من موندم و یه ساک بزرگتر از خودم...😒
البته کمی هم شیطنت داشت. چون همچین حال و هوایی رو تجربه نکرده بود...
ناگفته نماند؛ همهی حواسم به ایشون بود و شب قدر متفاوتی داشتم. بیشتر با ضحی حرف میزدم و سوال جواب میدادم🤦🏻♀️ تا دعا و...
تجربه خوبی بود، هم برای خاله و هم برای ضحی...
ولی بهتره که بچه ها همراه پدر و مادر به این مراسم برن تا بیشتر احساس راحتی و اطمینان خاطر داشته باشن
💌قبل از رفتن آرزوهایی که داره نوشته تا یادش نره از خدا چی بخواد،
چند تایی هم اعتراف به گناه داشت، با اینکه توضیح دادم لازم نیست به خاله بگی فقط کافیه به خدا بگی و... اما گفت؛ در حد لقمه نخورده مدرسه😅 که قرار شد از خدا عذرخواهی کنه و بخشش بخواد و قول داد که تکرار نشه...
کاش گناهان ما هم این شکلی بود
یه ساک پر کرده بود از پتو و بالش و اسباب بازی و خوراکی های جورواجور، اما انقدر براش جالب بود و دوست پیدا کرد که نه خوابید و نه خوراکی هارو خورد،
فقط من موندم و یه ساک بزرگتر از خودم...😒
البته کمی هم شیطنت داشت. چون همچین حال و هوایی رو تجربه نکرده بود...
ناگفته نماند؛ همهی حواسم به ایشون بود و شب قدر متفاوتی داشتم. بیشتر با ضحی حرف میزدم و سوال جواب میدادم🤦🏻♀️ تا دعا و...
تجربه خوبی بود، هم برای خاله و هم برای ضحی...
ولی بهتره که بچه ها همراه پدر و مادر به این مراسم برن تا بیشتر احساس راحتی و اطمینان خاطر داشته باشن
۲.۶k
۱۳ فروردین ۱۴۰۳