فرشته ي تاریڪي
#داستان_دپ
#بخونارزشدارع🙂🖤
ی دختر بود ک همشیه خوشحال بود و میخندید فاز دپ و... نمیفهمید
تا اینک پسر همسایه بهش گفت
پصر:من عاشقتم نظرت چیه؟
دختر:واقعا🤔
پصر:حاضرم بهت ثابت کنم ک از کل دنیا واسم مهم تری🙂
دختر خوشحال شد و رفت
بعد از ظهر پصر شمارع رو ب دختر داد و دوست شدن🤭
اولاش پصر قوربون صدقش میرف
دختر عاشق تر میشد
پصر وابسته ترش میکرد
ولی کم کم رابطه سرد شد
پصر ان میشد ولی پی نمیداد
دختر غمگین تر میشد🖤😔
یروز دختر داشت ک توی پارکی ک اولین قرارشون اونجا بود راه میرفت
ک دید
پصر با ی دخترع دارع میخنده و بغلش میکنه
دختر میوفته روی زمین و ب اونا نگا میکنه🙃💔
وقتی دید دختر و پصر میرن بلند میشع و میرع خونه🚶🏻♀️😞💔
ب پصر زنگ میزنه
ولی بر نمیدارع
دبارع زنگ میزنه
ولی میگ گوشی خاموش است
بعد پیام میده
دختر :صلام کجایی ...シ︎!
و بعد گوشی و پرت میکنه اون ور روی تخت دراز میکشه و چشاش اشکی میشه🥺😓
ساعت 10شب بود از روی تخت بلند میشع و گوشی رو بر میدارع و میرع میبینه پصر انلاینه اما پیامشو سین نزده
دبارع پیام میدع
دختر:عزیزم چرا انلاینی و جواب نمیدی مردم از نگرانی😢💔
پصر وقتی میبینه باز پیام داد با خودش میگ
پصر اه این چقدر سمجه بزار سرد برخورد کنم بره
جواب میده ...シ︎؟!
پصر:سلام بیرون بودم با رفیقام
دختر:خوشگذت ؟!
پصر:اره جات خالی
دختر:زنگ زدم چرا جواب ندادی ؟!
پصر:گفتم ک با رفیقام بودم
دختر:کدوما
پصر:تو نمیشناسی
دختر:باش عزیزم بخواب دیر وقته
پصر سین زد ولی ج نداد🙂💔
انلاین بود ولی ج نمیداد🙃💔
فردا دختر پیام میدع ب پصر
دختر:بیا همون پارک همیشگی کارت دارم
پصر باش ساعت چند
دختر ساعت 5
پصر میرع دختر هم میره
باهم میخندن
اما یدفعه پسر سرد میشه و جدی میگ باید یچیز رو بهت بگم
دختر:باش بگو
پصر:ببین من دیگ دوست ندارم عاشق یکی دیگم خدافز
و میرع و دختر میمونه با جای خالیش🙂🖤🥀
(فک کنم خیلی ها این جای خالی رو تجربه کردیم🙂🖤)
دختر میرع توی اتاقش
دیگ غذا نمیخورد
ارایش نمیکرد
از اتاق بیرون نمیومد
3روز بعد ب پصر پیام داد بیا میدون ...... کنار ساختمون..... منتظرتم
و پصر سین میکنه و میره
وقتی میرع زنگ میزنه ب دختر
دختر میگ بالا سرتو نگا و وقتی پصر نگا میکنه میبینه دختر خودشو پرت کرد و افتاد روی زمین و مردم دورش جمع شدن
شوک زده سمت دختر میرع داد میزنه من دوست دارم زندگیم عاشقتم چشاتو باز کن اما دختر دیگ رفته🖤😅💔
30سال میگذرع و پصر ازدواج کرده و ی دختر بزرگ دارع ...シ︎!
یروز از سرکار برمیگرده
میبینه مردم یجا جمع شدن
میره نگا میکنه🙃
نفسش حبص میشه
دخترش خودشو پرت کرده
از همون ساختمون توی همون میدون🙂🖤
میگیره دختر رو توی اغوشش داد میزنه بابایی چشاتو باز کن
و بعد همون صحنه میاد جلوی چشاش و داد میزنه چرا تاوان کارای منو دخترم باید بده چراااااا؟
اقا پصر اگ عاشق میکنی تا تهش بمون اون هیچ گناهی ندارع😕
یا عاشق نکن یا ولش نکن
دختر دل نمیده اما اگ بدع حواست بهش باشه خا ....シ︎!
#دلبرلاشیم
:•°💔
#بخونارزشدارع🙂🖤
ی دختر بود ک همشیه خوشحال بود و میخندید فاز دپ و... نمیفهمید
تا اینک پسر همسایه بهش گفت
پصر:من عاشقتم نظرت چیه؟
دختر:واقعا🤔
پصر:حاضرم بهت ثابت کنم ک از کل دنیا واسم مهم تری🙂
دختر خوشحال شد و رفت
بعد از ظهر پصر شمارع رو ب دختر داد و دوست شدن🤭
اولاش پصر قوربون صدقش میرف
دختر عاشق تر میشد
پصر وابسته ترش میکرد
ولی کم کم رابطه سرد شد
پصر ان میشد ولی پی نمیداد
دختر غمگین تر میشد🖤😔
یروز دختر داشت ک توی پارکی ک اولین قرارشون اونجا بود راه میرفت
ک دید
پصر با ی دخترع دارع میخنده و بغلش میکنه
دختر میوفته روی زمین و ب اونا نگا میکنه🙃💔
وقتی دید دختر و پصر میرن بلند میشع و میرع خونه🚶🏻♀️😞💔
ب پصر زنگ میزنه
ولی بر نمیدارع
دبارع زنگ میزنه
ولی میگ گوشی خاموش است
بعد پیام میده
دختر :صلام کجایی ...シ︎!
و بعد گوشی و پرت میکنه اون ور روی تخت دراز میکشه و چشاش اشکی میشه🥺😓
ساعت 10شب بود از روی تخت بلند میشع و گوشی رو بر میدارع و میرع میبینه پصر انلاینه اما پیامشو سین نزده
دبارع پیام میدع
دختر:عزیزم چرا انلاینی و جواب نمیدی مردم از نگرانی😢💔
پصر وقتی میبینه باز پیام داد با خودش میگ
پصر اه این چقدر سمجه بزار سرد برخورد کنم بره
جواب میده ...シ︎؟!
پصر:سلام بیرون بودم با رفیقام
دختر:خوشگذت ؟!
پصر:اره جات خالی
دختر:زنگ زدم چرا جواب ندادی ؟!
پصر:گفتم ک با رفیقام بودم
دختر:کدوما
پصر:تو نمیشناسی
دختر:باش عزیزم بخواب دیر وقته
پصر سین زد ولی ج نداد🙂💔
انلاین بود ولی ج نمیداد🙃💔
فردا دختر پیام میدع ب پصر
دختر:بیا همون پارک همیشگی کارت دارم
پصر باش ساعت چند
دختر ساعت 5
پصر میرع دختر هم میره
باهم میخندن
اما یدفعه پسر سرد میشه و جدی میگ باید یچیز رو بهت بگم
دختر:باش بگو
پصر:ببین من دیگ دوست ندارم عاشق یکی دیگم خدافز
و میرع و دختر میمونه با جای خالیش🙂🖤🥀
(فک کنم خیلی ها این جای خالی رو تجربه کردیم🙂🖤)
دختر میرع توی اتاقش
دیگ غذا نمیخورد
ارایش نمیکرد
از اتاق بیرون نمیومد
3روز بعد ب پصر پیام داد بیا میدون ...... کنار ساختمون..... منتظرتم
و پصر سین میکنه و میره
وقتی میرع زنگ میزنه ب دختر
دختر میگ بالا سرتو نگا و وقتی پصر نگا میکنه میبینه دختر خودشو پرت کرد و افتاد روی زمین و مردم دورش جمع شدن
شوک زده سمت دختر میرع داد میزنه من دوست دارم زندگیم عاشقتم چشاتو باز کن اما دختر دیگ رفته🖤😅💔
30سال میگذرع و پصر ازدواج کرده و ی دختر بزرگ دارع ...シ︎!
یروز از سرکار برمیگرده
میبینه مردم یجا جمع شدن
میره نگا میکنه🙃
نفسش حبص میشه
دخترش خودشو پرت کرده
از همون ساختمون توی همون میدون🙂🖤
میگیره دختر رو توی اغوشش داد میزنه بابایی چشاتو باز کن
و بعد همون صحنه میاد جلوی چشاش و داد میزنه چرا تاوان کارای منو دخترم باید بده چراااااا؟
اقا پصر اگ عاشق میکنی تا تهش بمون اون هیچ گناهی ندارع😕
یا عاشق نکن یا ولش نکن
دختر دل نمیده اما اگ بدع حواست بهش باشه خا ....シ︎!
#دلبرلاشیم
:•°💔
۲۶.۴k
۱۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.