تو زیبا ترین نقاشی زندگیمی part: "1"
پرنسس لِنی شاهدخت سرزمین پدری اش، که آوازه اش در جای جای این سرزمین و گوشه به گوشه این جهان پیچیده بود، پرنسسی عاقل و متمدن بود
عاشقانه به کشورش مهر می ورزید و خاک زادگاهش رو بوسه میزد
مهربانی و بخشایش گری اش زبان زد کل دنیای هستی شده بود
پدرش که با افتخار به دختر باوقار و زیبایش می بالید با گوشه چَشم او را تشویق میکرد
او با روحیه ای لطیف و خلاق پا به جهان گذاشت و قسم خورد تا همان گونه که
متولد شد همان گونه در آغوش مرگ بمیرَد
لبش رو تر کرد قلمو را روی سفیدی کاغذ، رنگ دار کرد همانطور که لای چمن های سرسبز و شاداب سرزمینش مشغول رنگ دادن به کاغذ بی جون سفید رنگ بود کفشدوزک کوچکی از دامن توری اش مشغول بالا رفتن بود
قلمو را درون رنگ فرو برد و شروع کرد به کامل کردن تصویر ذهنی اش
حرکت آهسته کفشدوزک روی ساق دست لُخت دخترک نظر لنی رو جلب کرد
سوژه خوبی برای کشیدن یک نقاشی نو بود
پس با اشتیاق قلمو را داخل قوطی رنگ فرو برد و شروع کرد به کشیدن کفشدوزک ریزه میزه رو بوم اش.
عشق طبیعت و نغمه های پرندگان حس صحت و سلامتی رو به دخترک القا میکرد
مارتا بدو بدو کنان خودش را به پرنسس بی پروایی که از کودکی لِنی تا کنون هماننده دایه اش بود رساند
مادمازل لِنی مادرتون کل قصر رو روی سرشون گذاشتن و دارن دنبالتون میگردن
لِنی بی توجه به شور و اضطراب مارتا به نقاشی کشیدنش ادامه داد
مارتا همچنان امیدوار از اینکه بانوش دست از لجبازی بر داره گفت
ایشون خیلی از دستتون عصبانین
لِنی خنده شیرینی کرد و لب زد
قدری عصبانی هستن که از گوشاشون دود بزنه بیرون؟
مارتا که دید حرف زدن با دخترکش هیچ فایده ای نداره نا امید دامن بلندش را بالا گرفت و از تپه جنگل کناری قصر پایین آمد و به سمت قصر حرکت کرد
همانطور که غرق در کشیدن نقاشی دل انگیزش بود با دستی که روی شونه اش قرار گرفت به سمت مخاطب آن دست برگشت
ممنون میشم حمایتم کنی خوشگلم:)
شرط هام برای پارت بعد ۱۰ لایک
#جونگ_کوک #تهیونگ #جیمین #جی_هوپ #یونگی #شوگا #جین #سوکجین #نامجون #رپ_مانستر #بی_تی_اس #جنی #لیسا #رزی #جیسو #بلک_پینک #فیک #رمان #اسمات #تک_پارتی
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.