خواب میدیدم که درباران پرستیدم تورا

خواب میدیدم که درباران پرستیدم تورا
چشم من روشن،درآن رویا،تورادیدم تورا

بغض کردم،ناله کردم،عشق کردم،عاشقی
روی سنگ قلب تاریکم تراشیدم تورا

عهدکردم تا تورادیدم هم آغوشت شوم
لیک دراوج خجالت من نبوسیدم تو را

عاشقانه گفته ام وین بارهم بشنو ز من
عشق من با این همه هرگز نفهمیدم تو را

یک نفر من را صدا زد که ز تو غافل کند
در صدای گنگ او ازعشق پرسیدم تو را

عاشقانه،عامدانه دوستت دارم نفس
درمسیرسرخ چشمم پای کوبیدم تو را

این غزل باشد برای لحظه های غربتم
درهمان وقتی که خوابم برد و نشنیدم تو را


🍃M🥀🍃💚❤️💚
دیدگاه ها (۰)

از روی ادب به رسم هر روز صبح سلام بر سالار شهیدان آقا امام ح...

✨#همسرانه  اگر همسرتان درگیر یک ماجرای استرس‌زا شده یا خبر ب...

باور کنید اینها اسمش افشاگری نیست...خب بالام جان با این افشا...

با حذف وام ازدواج ظاهرا باید اینجوری جمعیت رو زیاد کنیم:

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط