از آن دم گرتم تو را در آغوشم

از آن دمے ڪـہ گر؋ـتم تو را در آغوشم
هنـوز پیرهــنم را ، نشُستـہ مے پوشــــم ...

......`*•.¸★★¸.•¨`*•.¸★`*•.¸★★¸.•¨`*•.¸★`*•.¸★قووو
دیدگاه ها (۱)

حواسم پرت "عاشقے ات" شدیادم رفت دوست داشتنت را در شعرم بی...

سلام صبح بخیر

چشم هاے تو تنها ؋ـرصت براے دوبارہ دیدن دوبارہ خواندن و دوبار...

نمیدانے چطور گیج مے شوم وقتے هرچـہ مے گردم معنے نگاهــــت در...

گر کس بر من دهد زهر چو تو در ایام کهن بر من داد بودی زهر آنر...

رمان سوکوکو _ پارت 12

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط