دوست دارم که تو را دوست بدارم به تو چه ب تو هر ثانه ...

دوست دارم که تو را دوست بدارم، به تو چه ؟بي تو هر ثانيه اي را بشمارم، به تو چه ؟ عشق من ميکشد اين گونه پلنگت باشم دل به مهتاب تو هر شب بسپارم، به تو چه ؟ مست در آينه پلکي بزن، انگور بريزمن که بي جرعه ي چشم تو خمارم به تو چه  ؟ دل من هرچقدر تنگ تو باشد ؛ باشدبه درک اينهمه بي صبر و قرارم، به تو چه   ؟ بوسه از سيب لبت قند خيالم شد بازنيوتن هستم و افتاده فشارم، به تو چه  ؟ چه بخواهي چه نخواهي همه ي من شده ايهمه ي زندگي و دار و ندارم، به تو چه  ؟ تو که يک بار به من شانه ندادي هرگزروي ديوار اگر سر بگذارم به تو چه  ؟  تو به ديوانگي ام هرچه دلت خواست بخندمن اگر گريه کنم اشک ببارم به تو چه  ؟ دلخوش زندگي ات هستي و يارت، خب باشگيرم اصلاً که کسي جز تو ندارم به تو چه   ؟ اصلاً اين گونه دلم خواسته، عيبي دارد؟لب اگر بر لب عکست بگذارم به تو چه   ؟ دير يا زود به عشق تو فرو خواهم ريختمي برد باد از اين شهر، غبارم به تو چه  ؟   لب فرو بستم و يک عمر نگفتم حرفيجز همين شعر که بر سنگ مزارم.. به تو چه   ؟  دلنوازان❤❤


#ستایش_قلب_سربی
دیدگاه ها (۰)

تقصیر دلم چیست که سراسر غزلی تو هم بانمکی هم شیرین چون عسلی ...

ߊ‌ࡊ‌ حس ܩܢبܣــܩܢ ࡅߺ߳ߺـވ ހߊ‌ ܠ‌ވسࡅߺ߳ߺ ܠ‌ߊ‌ހܩܢ...❤[ تو ]شاهڪار...

بخدا دست خودم نیست که شعرم کفر استقلمم چشم تو را چشم خدا می ...

حالا که از من دوریمراقبِ خودت باشمراقبِ اشک هایت که بی من نـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط