ایکاش دلت از دل تنگم خبری داشت

ایکاش دلت از دل تنگم خبری داشت
یاگریه من دردل سنگت اثری داشت
شب بود وجهانی غم وسودای سحرگاه
افسوس مگرشام سیاهم سحری داشت
آنقدر وجودم پر زردیست که گویی
پاییز خزان از سرکویم گذری داشت
مشتاق تو وپای به زنجیرحوادث
کاش این دل و پا درگل من بال وپری داشت
درحسرت یک نیم نگه سوخت دل یار
جز بر دل من برهمه لطف ونظری داشت
من ماندم تصویر خیالی زرخ عشق
تصویر عجیبی که نه پا ونه سری داشت
حالا منم وشاخه گلی زرد وغم تو
آیا مگر این عشق بجز غم ثمری داشت؟
دیدگاه ها (۳)

به هیچکس دراین #دنیاوابسته نباش حتی #سایه ات !چون هنگام #تار...

هرچیزقشنگی بازیچه نیست! این جمله را پروانه‎ای گفت که بالهایش...

سرفه می کنم ، بیرون نمی پرد .. #سکوت بدی در #گلویم نشستهاین ...

این را بدان اگر در قلبی جای گرفتی و عاطفه ای را به بازی عشق ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط