عطرت از سمتِ باغچه ها همچون
عطرت از سمتِ باغچهها همچون
بادِ خشکِ جنوبی برصورتام میوزد.
آه،چه ناگزیریِ تفتیدهای در شبِ من!
تشبادِ پلاسیدهی آتشهایم
را مینوشم.
ازدیدگانِ بیخوابام
فروغی ناآرام و چشمآزار شعله میکشد
مانندِ لرزشِ بارقهی نوری در شب.
میدانم که محکوم گشتهام
و از بهشتِ برین به دستانِ تو افول میکنم.
تب | الزه لاسکرشولر
شاعر: #الزه_لاسکرشولر | Else Lasker-Schüler | آلمان ● ۱۹۴۵-۱۸۶۹ |
برگردان: #خسرو_کیانراد🌸 😍
بادِ خشکِ جنوبی برصورتام میوزد.
آه،چه ناگزیریِ تفتیدهای در شبِ من!
تشبادِ پلاسیدهی آتشهایم
را مینوشم.
ازدیدگانِ بیخوابام
فروغی ناآرام و چشمآزار شعله میکشد
مانندِ لرزشِ بارقهی نوری در شب.
میدانم که محکوم گشتهام
و از بهشتِ برین به دستانِ تو افول میکنم.
تب | الزه لاسکرشولر
شاعر: #الزه_لاسکرشولر | Else Lasker-Schüler | آلمان ● ۱۹۴۵-۱۸۶۹ |
برگردان: #خسرو_کیانراد🌸 😍
۴۵۸
۱۵ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.