تا تو را داشتــه باشم به خدا رو زده ام!
تا تو را داشتــه باشم به خدا رو زده ام!
سرمه برچشم سیه شانه به گیسو زده ام
یوسف من تو ومـن آن زن مصری که زشوق
لحظه ی دیدنت انگشت به چاقو زده ام
با تو از موج نگاهت به لب ساحل عشق
تا ڪه غـرقم نڪنی یڪسـره پارو زده ام!
مـــــومن یاد تو ام؛ ڪافر عشــــق دگران
ڪه سر قبله ی تو خم شده زانو زده ام
تا دلت را ببـرم رفته ام هـر راه که بود
دست بر شعبـــده و جمبل و جادو زده ام!
گاه از شادی و غم گر ڪه سرودم شعری
تویی منظور! فقط حرف دوپهلـو زده ام
سرمه برچشم سیه شانه به گیسو زده ام
یوسف من تو ومـن آن زن مصری که زشوق
لحظه ی دیدنت انگشت به چاقو زده ام
با تو از موج نگاهت به لب ساحل عشق
تا ڪه غـرقم نڪنی یڪسـره پارو زده ام!
مـــــومن یاد تو ام؛ ڪافر عشــــق دگران
ڪه سر قبله ی تو خم شده زانو زده ام
تا دلت را ببـرم رفته ام هـر راه که بود
دست بر شعبـــده و جمبل و جادو زده ام!
گاه از شادی و غم گر ڪه سرودم شعری
تویی منظور! فقط حرف دوپهلـو زده ام
۶۶۹
۱۱ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.