با تو ان تن شکسته

با تو اين تن شکسته
داره کم کم جون ميگيره
آخرين ذرات موندن
توی رگهام نميميره
با تو انگار تو بهشتم
با تو پرسعادتم من
ديگه از مرگ نميترسم
عاشق شهامتم من
اگه رو حصير بشينم
اگه هيچ نداشته باشم
با تو من مالک دنيام
با تو در نهايتم من
با تو شاه ماهي دريا
بي تو مرگ موج تو ساحل
با تو شکل يک حماسه
بي تو يک کلام باطل
بي تو من هيچي نميخوام
از اين عمري که دو روزه
در اتاقم واسه قلبم
پيرهن عزا بدوزه
با تو انگار تو بهشتم
با تو پر سعادتم من
ديگه از مرگ نميترسم
عاشق شهامتم من
دیدگاه ها (۱۶)

M"EARALL

معلم: زمان آینده فعل "ازدواج کردن" چیه؟!شاگرد: " طلاق" خخخخخ...

تقصیر تو نبود ، نه من نه بخت خودتو عشق خط زدی ، من خواستم نش...

ما برای ادامه،تنهابه دروغی محتاجیم که فریب‌مان بدهد..و آن‌قد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط