تماته هایم ریخته اند

تماته هایم ریخته اند
و تو نیستی که جمعشان کنی
☆☆☆
کاش زودتر از راه برسی
وگرنه موهایم را
مادرم از سرم خواهد چید
☆☆☆
آه آستینم پاره شده است
با تور ، زیرِ نور پوشانده اَمَش
☆☆☆
نمیتوانم برخیزم
آه
نمیتوانم برخیزم
چرا که ترسم
صدایی از من برآید
و بگویم شیییییییق💨✊
نمیتوانم برخیزم
☆☆☆
تماته هایم
آه تماته هایم
آه نان سنگکم یخ کرد
کجاستی
کجاستی....
"برگرفته از کتابِ " آه تماته هایم "
نویسنده ( کاپی تماتوف ) 🥒