خواب دیدم
خواب دیدم
توبودی و من و بقیه
خوابش چندشبه برام تکرار میشه ولی...ولی باگریه بیدارمیشم
چون میفهمم واقعیتش شاید دیگه اصن پیش نیاد ...
میگم برات...
منم و تو وبقیه دوستامون،اشک از چشمام سرازیر میشه ولی..
تویی که بادستات میگرفتیشون،نمیزاشتی سقوط کنن..
منوبغل میکردی ،باگریه ام گریه کردی ،بغلم کردی و دستامو خیلی سفت گرفتی
مثه قبلنا،دستامون تو دست هم از گرما خیس میشد ولی شل نمیشد ...
مثه امروز دستمو ول نکرده بودی...مثه همه این چندوقت هلشون نداده بودی..
باهم بودیم با من بودی ،دستاتومحکم دورم پیچیده بودی،منم توبغلت میلرزیدم..
ولی نمیدونم وسط اون همه خوشحالی از اینکه توبودی ولی گریه ای که نمیدونم چی بود ،باگریه از خواب بیدارمیشدم...
ولی میدونم ،چون دیگه نمیبینم اون چیزارو ،چون رویا بودن ...
یه شهریوریم ..،کسی که باوفاییش زبون زد همه اس...
به پات میمونم طوری که ازم زده بشی...
دوستت دارم سوگلم...
#ℳ
توبودی و من و بقیه
خوابش چندشبه برام تکرار میشه ولی...ولی باگریه بیدارمیشم
چون میفهمم واقعیتش شاید دیگه اصن پیش نیاد ...
میگم برات...
منم و تو وبقیه دوستامون،اشک از چشمام سرازیر میشه ولی..
تویی که بادستات میگرفتیشون،نمیزاشتی سقوط کنن..
منوبغل میکردی ،باگریه ام گریه کردی ،بغلم کردی و دستامو خیلی سفت گرفتی
مثه قبلنا،دستامون تو دست هم از گرما خیس میشد ولی شل نمیشد ...
مثه امروز دستمو ول نکرده بودی...مثه همه این چندوقت هلشون نداده بودی..
باهم بودیم با من بودی ،دستاتومحکم دورم پیچیده بودی،منم توبغلت میلرزیدم..
ولی نمیدونم وسط اون همه خوشحالی از اینکه توبودی ولی گریه ای که نمیدونم چی بود ،باگریه از خواب بیدارمیشدم...
ولی میدونم ،چون دیگه نمیبینم اون چیزارو ،چون رویا بودن ...
یه شهریوریم ..،کسی که باوفاییش زبون زد همه اس...
به پات میمونم طوری که ازم زده بشی...
دوستت دارم سوگلم...
#ℳ
۲.۷k
۱۹ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.