شالی می بافم از عشق
شالی می بافم از عشق...
تار و پودش را گره می زنم،
به بنفشه های نازک دیدار...
بهانه میکنم زمستان سوز را،
و گرم... در آغوش دلت،
میگسترم به مهر...
دستانت را چاره ای نیست،
جز نوازش بستر سرماگونه ی احساسم...
دیگر بهانه ها،
سوز زمستان را نوید آغوش دیدار میدهند،
انگار زمستان دلم،
زمزمه میکند،
گرمای بیقرار نگاهت را...
...به عشق...
تار و پودش را گره می زنم،
به بنفشه های نازک دیدار...
بهانه میکنم زمستان سوز را،
و گرم... در آغوش دلت،
میگسترم به مهر...
دستانت را چاره ای نیست،
جز نوازش بستر سرماگونه ی احساسم...
دیگر بهانه ها،
سوز زمستان را نوید آغوش دیدار میدهند،
انگار زمستان دلم،
زمزمه میکند،
گرمای بیقرار نگاهت را...
...به عشق...
- ۱.۴k
- ۱۴ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط