چه غریبانه نشستم سر راهت که بیایی

چه غریبانه نشستم سر راهت که بـیایی
چه غریبانه غریبانه نوشتم کـه کـجـایی
چه صمیمانه نوشتم که تویی ذوق زبـانم

و تو انگار نه انگار.......
دیدگاه ها (۱)

منم عمق عطش در تب صحرامنم بی سایه ای تنهای تنهانه اشکی تا فر...

خاص باشگاهی خنده کڹ گاهی دعوایم کڹگاهی دوستم نداشته باش اما ...

این ظالمانه است که من اینجا در این دخمه ی تاریک تنهایی را قو...

آزادیصدای شیهه ی اسبی استبر بلندای گستاخ ترینچهره ی عصیانازغ...

🐥💛سلام به نور و روشنی طلوع صبح را ببین ...باز هم زندگی "باز ...

منم به تو فکر می‌کنم. وقتی شب می‌رسه، وقتی پای تموم دو دلی‌ه...

....با منی ، با همه یِ نازِ نگاهت مثلاًبا دل آراییِ آن صورتِ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط