امروز سوار یه تاکسی شدم کولرش روشن بود تا اینکه گوشی راننده زنگ خورد...همینطور که لبخند میزد کولرم خاموش کردگفتم کولرو چرا خاموش کردی نامسلمون؟گفت: پدر شدم