قصه ای با تو مرا هست نمی دانم چیست

قصه ای با تو مرا هست نمی دانم چیست
صبر بی طاقت سرمست نمی دانم چیست

در جواب عطش چشم نیاز آلودت
آنچه لب های مرا بست نمی دانم چیست

پشت این فاصله هایی که پر از برف شده است
تب آغوش عجیب است نمی دانم چیست

در مصافی که امیدم همه بر تدبیر است
عقل با وسوسه همدست نمی دانم چیست

آنچه در دام مرا تا ابد انداخت ولی
بند از پای تو بگسست نمی دانم چیست
#خاصترین #تکست_خاص #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید #عشق #عاشقانه #تکست_ناب #تنهایی #خاص
دیدگاه ها (۱)

تا ابد سهم من از عشق تو آه است عزیز هر طرف می روم آنجا تَه ِ...

شعرهایم مال تو ، این اوج احسان منستشعر من قیمت ندارد ، قیمتش...

تا شدم پابستِ عشقت، روزگارم شد سیاهجز که دارم مهرت اندر دل، ...

یکی بنام تو را از جهانِ من کم کن اگر چه رفته ای امّا دوباره ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط