یکی طفل، دندان برآورده بود
#پدر سر به فکرت فرو برده بود
که من نان و برگ از #کجا آرمش؟
مروت نباشد که بگذارمش
چو بیچاره گفت این سخن، نزد جفت
نگر تا #زن او را چه مردانه گفت:
مخور گول #ابلیس، تا جان دهد
همان کس که #دندان_دهد_نان_دهد
تواناست آخر #خداوند روز
که روزی رساند، تو چندین مسوز
نگارندهٔ کودک اندر شکم
نویسنده عمر و روزی است هم.
🇮🇷
🎭
🍃🍃🌻🌻🌻🍃🍃
https://sapp.ir/qalbi_aram
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.