تصادف عشق
p10
ویو جونگ کوک
رفتم سمت ته و بلندش کردم
بردمش زیر زمین خونه که یه اتاق سرد و پر از وسایل شکنجه و وسایل س//ک//س بود
ته با دیدن اون اتاق رنگ از رخش پرید و سعی کرد از بغلم بیاد بیرون ولی اون مگه زور منو داره؟؟
بردمش توی اتاق و دست و پاهاشو بستم با اینحال همش ول میخورد..
در رو قفل کردم و روش خیمه زدم.....
(ادامش توی کامنتا)
ببخشید نینی هام گه خیییلی مدت زیادیه نزاشتم نمیدونم چرا کلا یادم رفته بود چون به خاطر یه مسئله ای که پیش اومد خیلی وقت نبودم
ببخشید
حمایت یادت نره ارمی🥺💜
ویو جونگ کوک
رفتم سمت ته و بلندش کردم
بردمش زیر زمین خونه که یه اتاق سرد و پر از وسایل شکنجه و وسایل س//ک//س بود
ته با دیدن اون اتاق رنگ از رخش پرید و سعی کرد از بغلم بیاد بیرون ولی اون مگه زور منو داره؟؟
بردمش توی اتاق و دست و پاهاشو بستم با اینحال همش ول میخورد..
در رو قفل کردم و روش خیمه زدم.....
(ادامش توی کامنتا)
ببخشید نینی هام گه خیییلی مدت زیادیه نزاشتم نمیدونم چرا کلا یادم رفته بود چون به خاطر یه مسئله ای که پیش اومد خیلی وقت نبودم
ببخشید
حمایت یادت نره ارمی🥺💜
- ۵.۰k
- ۰۴ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط