امروز قاصدکی را دیدم

امروز قاصدکی را دیدم
که در تقلای رفتن
خانه بر باد ساخته بود
نمی‌دانم حامل کدامین پیام بود
که این‌چنین شتاب داشت

شاید عطر نگاری را
سوی دل‌داده‌اش می‌برد
شاید هم
نامه‌ی سرگشاده‌ای از دلتنگی
درون سینه داشت

نمی‌دانم؛ هرچه بود
روایت حال خراب معشوقی بود
که خسته‌ی تنهایی
دست به دامان قاصدک شده است!
دیدگاه ها (۱)

پنجشنبه است🌷 برای شادی روحدرگذشتگان فاتحه وصلوات☘ بدرقه راهش...

🌺 🌻 دو نهال بارور در باغ دین روئیده شد🌻 یاسهای آسمانی در زمی...

✨ ✨ ✨ ✨ ✨ دود دل ما نشان سوداست دلا و اندود که از دل است پی...

#زنها_نمیگــویند_دوستت_دارم"...آن ها دوستت دارم هایشان را هر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط