نه کسی منتظر است و نه کسی چشم به راه

نه کسی منتظر است و نه کسی چشم به راه
نه خیال گذر از کوچه ما دارد ماه
بین عاشق شدن و مرگ مگر فرقی هست؟
وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه
به چه دل خوش کند آن خسته پلنگی که فقط 
حاصلش زخم شد از پنجه کشیدن در ماه
به امید گذر قافله از دشت مباش
به عزیزی نرسد هرکه درآید از چاه 
چشم بسته است خدا بر همه بدهای جهان
تا که یک وقت نبیند تو بیفتی به گناه...



#فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۲)

طوریم نیست، خرد و خمیرم فقط همین!کم مانده است بی تو بمیرم ف...

دچار باید بود و گرنه زمزمه یِ حیرت میان دو حرف حرام خواهد شد...

بخت ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺳﺖ ﺑﯿﺪﺍﺭﺵ ﮐﻨﯿﺪﮔﺮ ﮐﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﺗﯿﻤﺎﺭﺵ ﮐﻨﯿﺪﻣﺎﻧﺪﻩ ...

‏"ﻣﺮﺍ ﮐﻪ ﺷﻬﺮﻩ ﯼ ﺷﻬﺮﻡ " ﺑﻪ ﺧﻮﯾﺸﺘﻦ ﺩﺍﺭﯼﺷﺒﯿﻪ ﺳﺎﯾﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﯾﺸ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط