شب اندوه کنار تو به سر می آید

شبِ اندوه کنارِ تو به سر می آید
آفتابی و به امر تو سحر می آید

آبرو یافته هر کس به تو نزدیک شده است
خار هم پیشِ شما گل به نظر می آید

و نبوت به دو تا معجزه آوردن نیست
از کنیزان تو هم معجزه بر می آید

به کسی دَم نزد اما پدرت میدانست
وحی از گوشه‌ی چشمانِ تو در می آید

پایِ یک خط ِتعالیم تو بانو بخدا
عمرِ صد مرجع تقلید به سر می آید

مانده ام روزی اگر باز بیایی به زمین
چه بلایی به سر اهل نظر می آید

مانده ام لحظه ی پیچیدنِ عطر تو به شهر
ملک الموت پیِ چند نفر می آید

سوگند&
دیدگاه ها (۴)

وقتی بچه بودم کنار مادرم می‌خوابیدم و هرشب یک آرزو می‌کردم. ...

می‌نشینم رویِ ایوانبا دو استکانِ چایآری فقط با دو استکانِ چ...

تا خدا پرونده احساس "زن" را باز کردخلقت زیبای "زن" را بی درن...

کسیــکه گزینه بلاک رو به اپلیکیشن ها اضافه کرد کار به جایی ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط