عضوهای جدید ( پارت ۱۱ )
[ !این رمان واقعی نیست! ]
سنا: اگه تو جای من بودی چی؟ اگه نامجون این رفتارو باهات داشت چی؟*بغض*
بینا: میدونم درکت میکنم چقد سخته ولی تحمل کن قوی باش بخاطر من، لطفا *بغض*
سنا: عه عه عه تو چرا بغض کردی دختر
اشکمو پاک میکنه
بینا: دوس ندارم گریتو ببینم خب....
سنا: باشه باشه گریه نمیکنم
اشکشو پاک میکنه
میرسیم خونه میریم تو همینجوری هر کس میره تو یه اتاق تا فردا اتاق خودشو بچینه
// ویو جین //
کوک: راحت شدی؟
جین البته
غذامو میخورم با خیال راحت
نامی میکوبه به میز
نامی: تمومش کن دیگه، میخوای چیو ثابت کنی با رفتارات ؟ هدفت چیه
حرف نزدم حوصله بحث نداشتم
هوپی: جواب بده دیگه
جین: جواب نمیدم، تهش به حرف من میرسین
پا میشم میرم خونه خودم
// یک سال بعد //
// ویو راوی //
این یه سال همینجوری گذشت، همچنان جین و دخترا لج بودن و سنا بخاطر حرفای جین و خیلی از هیترا افسردگی گرفته بود، آرمیای زیادی اضافه شده بودن مخصوصا پسر ولی هیترا زیاد کم نشدن همچنان هرکس یچیزی راجبشون میگف
// ویو سنا //
با هیونجین اجرا داشتم و یه مقدار ۱۸ بود
بعد از اجرا رفتم پشت صحنه اعضا رو دیدم همه تشویقم کردن و تعریف کردن و خسته نباشید گفتن ولی جین ....
جین: فقط بلدی خودتو بم*الی به اینو اون، این ج*نده بازیارو تمومش کن
خونم جوش اومد دیگه نتونستم تحمل کنم
سنا: یه ساله هیچی بهت نگفتم هی احترامتو نگه داشتم هی گفتم اشکال نداره ، بسه دیگه مگه گناه من چیه؟ فقط دوست دارم، دیگه خسته شدم
میدوئم میرم بیرون
// ویو بینا //
بینا: جین ، قسم میخورم بلایی سرش بیاد آبرو برات نمیذارم
گفتم و سریع رفتم دنبال سنا با چیزی که دیدم از ترس سر جام خشک شدم
~شرایط :
~ ۷۰ لایک💜
~ ۱۱۴۰ فالوور🎤
~ ۲۰۰ کامنت🫐
~ ۱۵ بازنشر 🩶
~ صبرررر 🍇
حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#خوناشام
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#نامجون
#جین
#سوکجین
#آر_ام
#آرام
#فیک_جین
#فیک_نامجون
#فیک_نامجین
#bts
#BTS
#RM
#seokjin
#Namjoon
#Jin
سنا: اگه تو جای من بودی چی؟ اگه نامجون این رفتارو باهات داشت چی؟*بغض*
بینا: میدونم درکت میکنم چقد سخته ولی تحمل کن قوی باش بخاطر من، لطفا *بغض*
سنا: عه عه عه تو چرا بغض کردی دختر
اشکمو پاک میکنه
بینا: دوس ندارم گریتو ببینم خب....
سنا: باشه باشه گریه نمیکنم
اشکشو پاک میکنه
میرسیم خونه میریم تو همینجوری هر کس میره تو یه اتاق تا فردا اتاق خودشو بچینه
// ویو جین //
کوک: راحت شدی؟
جین البته
غذامو میخورم با خیال راحت
نامی میکوبه به میز
نامی: تمومش کن دیگه، میخوای چیو ثابت کنی با رفتارات ؟ هدفت چیه
حرف نزدم حوصله بحث نداشتم
هوپی: جواب بده دیگه
جین: جواب نمیدم، تهش به حرف من میرسین
پا میشم میرم خونه خودم
// یک سال بعد //
// ویو راوی //
این یه سال همینجوری گذشت، همچنان جین و دخترا لج بودن و سنا بخاطر حرفای جین و خیلی از هیترا افسردگی گرفته بود، آرمیای زیادی اضافه شده بودن مخصوصا پسر ولی هیترا زیاد کم نشدن همچنان هرکس یچیزی راجبشون میگف
// ویو سنا //
با هیونجین اجرا داشتم و یه مقدار ۱۸ بود
بعد از اجرا رفتم پشت صحنه اعضا رو دیدم همه تشویقم کردن و تعریف کردن و خسته نباشید گفتن ولی جین ....
جین: فقط بلدی خودتو بم*الی به اینو اون، این ج*نده بازیارو تمومش کن
خونم جوش اومد دیگه نتونستم تحمل کنم
سنا: یه ساله هیچی بهت نگفتم هی احترامتو نگه داشتم هی گفتم اشکال نداره ، بسه دیگه مگه گناه من چیه؟ فقط دوست دارم، دیگه خسته شدم
میدوئم میرم بیرون
// ویو بینا //
بینا: جین ، قسم میخورم بلایی سرش بیاد آبرو برات نمیذارم
گفتم و سریع رفتم دنبال سنا با چیزی که دیدم از ترس سر جام خشک شدم
~شرایط :
~ ۷۰ لایک💜
~ ۱۱۴۰ فالوور🎤
~ ۲۰۰ کامنت🫐
~ ۱۵ بازنشر 🩶
~ صبرررر 🍇
حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻
~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#خوناشام
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#نامجون
#جین
#سوکجین
#آر_ام
#آرام
#فیک_جین
#فیک_نامجون
#فیک_نامجین
#bts
#BTS
#RM
#seokjin
#Namjoon
#Jin
- ۴۸.۰k
- ۲۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴۹۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط